موسیقی

ثریا قاسمی و قصه «کی بود کی نبود»



“چه کسی مهم نبود” عنوان یکی از پروژه های تازه منتشر شده در زمینه موسیقی است که با آهنگساز و کارگردانی حمید رضا اظز ، که توسط الهام الحدات افراز نوشته شده است ، و سخنان سورایا قاسمی به کارگردانی مخاطب پیش رو است.

“یکی یکی از آنها ، دات و دایره” ، “بازیگران ، ورود مستطیل” ، “بازیگران” ، “بازیگران ، ورود مثلث” ، “بازیگران ، همه شکل ها” ، “مقدمه” ، “کامانچ و تامباک” ، “سانتور ، کامانچ ، تاماک” ، “تار ، سانتور ، کمانچان ، کامانچه ، کامانچه” است.

Soraya Ghasemi Storyteh, Elham Afraz Author, Hamid Reza Afideh Composer, Kamancheh, Kamancheh Panj, Qichak Alto, Directing and Project Management, Pasha Hanjeni Ney musician, Behzad Noghi Tar and Thaiar, Hananeh Saeedi Erfan Henrabakhsh, Leila Sodbakhsh, Aydin Almasian, Kasra Nik گروه دوبله Azar ، مینا مامنی ، بازیگران ضبط صدا ، حسن خمئی نیا ، سرپرست ضبط بخش قصه گویی این پروژه.

حمید رضا افدا در این آلبوم نوشت: در پروژه “کی کی نبود” داستان ، شکل (شخصیت ها) ، سازها و سازها و آهنگ ها به نوعی با هم گره خورده اند ، و من سعی کردم شخصیت های داستان را آهنگسازی و هدایت کنم تا هر ساز ایرانی نوعی موسیقی یا آهنگ باشد. با سازهای ایرانی معرفی کنید.

گره کور که در یک آلبوم افتتاح شد. سورایا قاسمی و داستان

من ابزار Tombak را به عنوان یک نماد نقطه ، نماد دایره و دستگاه Mahur ، نماد مستطیل شکل و آواز Isfahan ، نماد مربع و دستگاه چهار ضلعی ، نماد مثلث و دستگاه نوا در نظر گرفتم. در این چارچوب ، هر یک از این دسته ها این شکل ها را با اشکال مانند پیش از درآمد ، چاهرزراب ، شخصیت شخصیت و ویژگی های موضوع این شکل به همراه صدای بازیگران معرفی می کنند. البته یکی از بخش های این مجموعه (تار ، چهارم) برداشتی از هفت بخش استاد حسین آلیزاد است. امیدوارم که این مجموعه نتوانسته است از رشد و حفظ سازهای موسیقی ، سازها و فرم های موسیقی ایران برای کودکان ایران آگاهی داشته باشد.

نویسنده این پروژه موسیقی Elham Sadat Afraz همچنین نوشت: “من” پرده ای بین انسان و حقیقت است. “من” مرکز ناپاک است که انسان ها را در اطراف آن می چرخاند و این گردش خون چیزی جز رنج ، اضطراب و سردرگمی برای یک نفر نخواهد داشت. در “چه کسی کسی نبود” ، اشکال نمادی از خواسته های مختلف انسانی یا از جنبه های دیگر شخصیت های مختلف در یک جامعه است. او ، مقایسه و غرور بیشتر در انسان ، او نسبت به “خودش” بیگانه تر می شود. اما هنگامی که قضاوت های ذهنی خاموش می شوند و به جای تلاش برای اثبات “من” ، بخشی از “وجود” می شود ، به ذات الهی خود نزدیکتر می شود و با یک بت سرانجام “خود” می شود. هر وقت “من” شکسته است ، انسان می تواند به حقیقت برسد و سپس موفق شود. اما افسوس که انسان همیشه به آن نگاه می کند ، می یابد و به آن عادت می کند ، و این عادت به فراموشی می دهد.

منبع: سایت خبری هنرآنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا