خود کاذب؛ زندانی که خودمان ساختهایم – کلینیک روانشناسی آوان
نکات کلیدی:
- قطع ارتباط با خود هنگامی شروع می شود که خود را پنهان کنید تا انتظارات دیگران را برآورده کنید یا از رد جلوگیری کنید.
- آنها احساسات شما را به سمت اصالت سوق می دهند و به شما کمک می کنند زندگی خود را با آنچه برای شما مهم است حفظ کنید.
- سرکوب احساسات یک لایه محافظ ایجاد می کند که شما را از خود و خواسته های واقعی خود دور می کند.
کلینیک روانشناسی و مشاوره آوان – هنگامی که زندگی ادامه نمی یابد ، ممکن است از خود جدا شوید. شما ممکن است بخش هایی از وجود خود را برای برآورده کردن دیگران پنهان داشته باشید. با گذشت زمان ، این یک خود کاذب ایجاد می کند ، یک نسخه از شما با انتظارات دیگران ، نه با آنچه واقعاً احساس می کنید یا نیاز دارید. جدایی اغلب زمانی شروع می شود که شما اعتقاد دارید که باید متفاوت از آنچه واقعاً هستید ظاهر شوید.
وقتی با احساسات خود ارتباط برقرار نمی کنید ، می توانید رویاها ، مرزها و غرایز خود را به راحتی فراموش کنید. ممکن است متوجه شوید که زندگی می کنید که از بیرون خوب به نظر می رسد ، اما احساس پوچ یا ناسازگاری می کنید. به این ترتیب ، قطع ارتباطات فقط یک درونی نیست ، بلکه بی نظیر است که باعث انتخاب ، روابط و جهت گیری شما می شود و شما را از زندگی که شبیه زندگی شما است ، دور می کند.
عزت نفس کاذب اغلب به عنوان مکانیسم بقا ظاهر می شود. از سنین پایین ، یاد می گیرید که با انتظارات اطرافیان (والدین ، معلمان ، همسالان و جامعه) سازگار شوید. به عنوان مثال ، اگر ابراز احساسات مانند عصبانیت یا غم منجر به انتقاد یا طرد شود ، ممکن است شما آن احساسات را سرکوب کرده باشید. با گذشت زمان ، این سرکوب لایه های محافظتی را ایجاد می کند که شما را ایمن نگه می دارد ، اما شما را از حقیقت عاطفی شما جدا می کند. (پیشنهاد شده سرکوب احساسات و استراتژی ها برای جلوگیری مطالعه.)
دونالد وینیکوت ، روان کننده مشهور ، این سازگاری را به عنوان خود کاذب می داند که در پاسخ به محیط هایی که از احساسات واقعی شما استقبال نمی کنند شکل می گیرد. شما ممکن است به یک فرد مفید ، موفق یا سهولت دوستی تبدیل شوید (نقشهایی که یک بار به شما کمک می کند) اما اکنون به این فکر می کنید که کجا رفته اید.
دانستن اینکه چرا خود دروغین شکل می گیرد می تواند به شما کمک کند تا به دلسوزی نزدیک شوید. شما ضعیف یا اشتباه نبودید ، زنده بودید ، و اکنون ، این فرصت را دارید که دوباره با خود ارتباط برقرار کنید.
یک روش قدرتمند برای شروع توجه به احساسات شماست. از خود بپرسید ، “الان چه احساسی دارم؟” “من واقعاً چه می خواهم؟” اگر سالها به شما گوش نکرده اید ، ممکن است این سؤالات برای شما ناآشنا به نظر برسد. اما صبور باشید ، پاسخ ها ممکن است به آرامی ظاهر شوند.
به جای احساس “خوب” یا “بد” ، ممکن است متوجه احساساتی مانند دلسردی ، امید ، تنش ، قدردانی یا شرم شوید. نامگذاری احساسات شما می تواند به طرز شگفت آور آرامش بخش باشد. علوم اعصاب نشان می دهد که برچسب زدن مؤثر (بیان احساسات) به آرامش مراکز عاطفی مغز کمک می کند. (پیشنهاد شده آیا تحت تأثیر احساسات خود هستید؟ مطالعه.)
به عنوان مثال ، Elnaz (نام نامگذاری شده) را در نظر بگیرید ، که یکی از مشتری های کلینیک روانشناسی Avan است. از نظر ظاهری ، او ساکت و موفق به نظر می رسید. اما در داخل ، چیز غیرمعمول وجود داشت ، او دقیقاً نمی توانست دلیل آن را بگوید ، و زندگی همانطور که امیدوار بود پیش نمی رود. او انتظارات دیگران را دنبال کرد (او سخت کار کرد ، یک دوست قابل اعتماد و لبخندی بر لب خود داشت) اما احساس کرد که از خود واقعی خود جدا شده است.
الناز در طول سالها رابطه خود را با احساسات خود از دست داده بود. او آموخته بود که احساسات خود را سرکوب کند تا با دیگران سازگار شود ، از درگیری جلوگیری کند و تأیید شود. در دوران کودکی ، ابراز احساسات مانند عصبانیت یا غم و اندوه اغلب منجر به طرد می شود. او لایه های رفتاری را که برای حفظ امنیت خود طراحی شده بود ، پرورش داد ، حتی اگر این به معنای نادیده گرفتن نیازهای درونی وی باشد. در نتیجه ، او مطابق با خواسته های واقعی خود زندگی نمی کرد ، و با وجود موفقیت ظاهری ، زندگی وی خالی به نظر می رسید.
هنگامی که الناز شروع به کشف احساسات خود کرد ، فهمید که ریشه مشکلات او در این استراحت نهفته است. خود دروغین (شخصیت مفید و مداوم) کسی نبود که واقعاً بود. این یک مکانیسم بقا بود که از ترس از رد شدن شکل گرفت. در ابتدا او دقیقاً نمی دانست که چه احساسی دارد و پاسخ هایش مبهم است: “من احساس خستگی می کنم.” “من نمی دانم.” اما هنگامی که او از طریق مشاوره فردی شروع به درمان کرد و به خود اجازه تأمل داد ، او احساسات عمیق تری را که شامل دلخوری ، غم ، راحتی و حتی آرزو بود ، شناسایی کرد.
از طریق این فرآیند ، الناز راهی برای ارتباط مجدد با خودش پیدا کرد. او با فراخوانی و پذیرش احساسات خود ، توانست شکاف بین خود و خود واقعی خود را از بین ببرد. این سفر سریع نبود ، اما هر قدم او را به زندگی نزدیک می کرد که احساس اصالت و رضایت داشت. (پیشنهاد شده چگونه شرم احساسات را از بین ببریم؟ مطالعه.)
برای شروع کار نیازی به کار طولانی یا پیچیده ندارید. فقط یک بار در روز مکث کنید و از خود بپرسید ، چه احساسی دارم؟ آن را بگویید ، بنویسید ، یا به سادگی به آن توجه کنید. بگذارید پاسخ های شما صادقانه باشد ، کامل نیست.
همان عمل کوچک گوش دادن به خود می تواند شکاف بین خود کاذب و خود واقعی شما را کاهش دهد. این می تواند شما را به زندگی بازگرداند که حس اصالت را به شما می دهد ، در حالی که زندگی با توجه به انتظارات دیگران می تواند شما را از مسیر اصلی خارج کند و احساس گم شدن کند.
“از آن پیشنهاد شده است تست های شخصیتی “از کلینیک روانشناسی AVAN به صورت رایگان استفاده کنید ، از خود برای کسب اطلاعات بیشتر و آگاهی استفاده کنید.”
مواد مشابه:
منبع: کلینیک آوان