راهبردهایی برای مدیریت فرزند جوان شما
مدیریت کودکان خردسال می تواند تجربه ای چالش برانگیز و خسته کننده برای والدین باشد. رفتارهایی مانند درخواست های بی پایان برای حمایت مالی، رفتار ویژه یا امتناع از پذیرش مسئولیت اعمال می تواند به سرعت به خشم تبدیل شود و پویایی کل خانواده را تحت فشار قرار دهد. اما این امید وجود دارد که با اعمال مرزهای روشن، تقویت احترام متقابل و آموزش مسئولیت پذیری، بتوانید کنترل رابطه خود را به دست آورید و به شکوفایی فرزندتان کمک کنید.
در اینجا سه استراتژی اثبات شده برای مدیریت کودکان خردسال به همراه مثال های واقعی آورده شده است.
مرزهای واضحی تعیین کنید و به آنها پایبند باشید
تعیین مرزهای محکم و واضح یکی از موثرترین ابزار برای برخورد با یک کودک بالغ است. در بیشتر موارد، استحقاق به دلیل فقدان محدودیت ها رشد می کند، جایی که والدین بارها و بارها تسلیم خواسته ها یا بهانه های رفتار نامناسب می شوند. با تعریف واضح اینکه چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی قابل قبول نیست، از رفاه خانواده خود محافظت می کنید و درسی ارزشمند در مورد احترام به فرزندتان می آموزید.
مثال: خشایارشا، پسر ۲۵ ساله کتایون، با وجود اینکه می توانست خانه را ترک کند و مستقل زندگی کند، هنوز در خانه زندگی می کرد. او از مشارکت در کارهای خانه امتناع می کرد، مدام درخواست پول می کرد و هیچ برنامه ای برای یافتن شغل ثابت نداشت. کتایون همیشه خواستههای خشایارشا را برآورده میکرد و احساس بیاحترامی و تخلیه عاطفی میکرد. اما بالاخره فهمید که کافی است.
کتایون با خشایارشا صحبت کرد و به او گفت که دو ماه فرصت دارد تا شغلی پیدا کند، کرایه خانه را بپردازد یا از خانه خارج شود. در کمال تعجب، خشایارشا ابتدا او را متهم کرد که به او اهمیت نمی دهد. اما کتایون محکم ایستاد و با آرامش به مرزهای جدیدش چسبیده بود. در عرض یک ماه، خشایارشا شروع به کار پاره وقت کرد و در نهایت مسئولیت بیشتری برای زندگی خود به عهده گرفت. آسان نبود، اما مرزهای واضح کتایون پویایی را تغییر داد.
نکته کلیدی در اینجا ثبات است. من با بسیاری از والدینی که ثبات را کنار گذاشته بودند صحبت کرده ام. این والدین ناخواسته به فرزندان بزرگسال خود تأکید کردند که اصرار بر خواسته ها نتیجه می دهد. هنگام تعیین حد و مرز، مهم است که وقتی کودک بزرگسال شما مقاومت می کند تسلیم نشوید. اگرچه این ممکن است در ابتدا باعث ایجاد اصطکاک شود، اما در دراز مدت منجر به یک رابطه سالم تر و متعادل تر می شود. (مقاله پیشنهاد می شود ۴ کلمه ای که باید به فرزند خردسال خود بگویید بخوانید.)
تشویق مسئولیت پذیری، نه وابستگی
بسیاری از جوانان فاقد مسئولیت هستند و معتقدند که حق حمایت رایگان را دارند. تشویق فرزندتان به پذیرش مسئولیت اعمال و تصمیماتش به شکستن ذهنیت استحقاق کمک می کند. همانطور که به مشتریانم اشاره می کنم، این بدان معنا نیست که شما به طور کامل از فرزند خردسال خود حمایت نمی کنید، بلکه مطمئن شوید که کمک شما به جای وابستگی، استقلال را تقویت می کند.
مثال: الناز، دختر ۲۸ ساله تیمور و لاله، برای دریافت کمک های مالی مدام به پدر و مادرش تکیه می کرد. الناز با وجود اینکه ماهانه مبلغی به حسابش واریز میشد، حتی در پرداخت قبض تلفن همراه، کرایه تاکسی یا سایر هزینههایش مشکل داشت و به نظر نمیرسید پولش را مدیریت کند و همیشه بهانه میآورد که پول شخص دیگری است. تقصیر تیمور و لاله متوجه می شوند که با نجات دخترشان، تصمیمات مالی ضعیف او را ممکن می سازند.
تصمیم گرفتند با الناز صحبت کنند و توضیح دهند که از این به بعد قبوض او را پرداخت نمی کنند. در عوض، آنها به او پیشنهاد کمک به بودجه دادند و او را به یک مشاور مالی ارجاع دادند تا عادات مالی بهتری به او بیاموزد. الناز ابتدا در برابر این پیشنهاد مقاومت می کرد، اما خیلی زود متوجه شد که باید انتخاب های بهتری داشته باشد. با گذشت زمان، اما رابطه سالم تری با پول برقرار کرد و از والدینش انتظار نداشت که مشکلات او را حل کنند.
تیمور و لاله به الناز اجازه دادند تا با تغییر رفتار و تقویت مسئولیت، مهارت های ارزشمند زندگی را بیاموزد. پذیرش پیامدهای اعمال ممکن است در ابتدا برای کودک شما ناخوشایند باشد، اما در دراز مدت به رشد و تکامل او کمک می کند. (مقاله پیشنهاد می شود چگونه به نوجوانان و جوانان مشکل دار کمک کنیم؟ بخوانید.)
الگویی از احترام متقابل و پیامدهای تعیین کننده
استحقاق اغلب در محیطی رشد می کند که احترام یک طرفه است. اگر فرزند بالغ شما به شما بی احترامی می کند یا از محبت شما سوء استفاده می کند، باید رفتاری را که از او انتظار دارید الگو برداری کنید. این شامل عدم تحمل رفتارهای بی ادبانه یا حق طلبانه و تعیین عواقب در هنگام عبور از مرزها می شود.
مثال: آرش پسر ۳۰ ساله پریسا مدام او را به خاطر عدم رسیدگی به درخواستش سرزنش می کرد. آرش توقع داشت مادرش همه چیز را رها کند و هر زمان که به کمک نیاز داشت فقط از او مراقبت کند و اگر نمی توانست مادرش را سرزنش کند و او را به یک مادر بی کفایت متهم کند. پریسا احساس می کرد در یک پویایی سمی گرفتار شده است که نیازهای عاطفی او نادیده گرفته شده است. پس از شرکت در یک کارگاه، او متوجه شد که باید به پسرش بیاموزد که احترام یک خیابان دو طرفه است. دفعه بعد که آرش مادرش را سرزنش کرد، پریسا با خونسردی به او گفت که دیگر تحمل نمی کند که با او اینطور صحبت شود و صحبت را ترک کرد. او توضیح داد که تا آرش نتواند محترمانه صحبت کند، نمی تواند به او کمک کند. مدتی طول کشید، اما در نهایت آرش با مادرش مهربان تر شد و متوجه شد که رابطه آنها تنها در صورت وجود احترام متقابل مؤثر خواهد بود.
ایجاد پیامدهایی برای رفتار بی احترامی در موقعیت هایی مانند پاتریشیا بسیار مهم است. با الگوبرداری از احترام و اعمال پیامدها، محیطی را ایجاد می کنید که کودک نوپا یاد می گیرد که اعمال او پیامدهای واقعی دارد. (مقاله پیشنهاد می شود چرا فرزند بزرگم با من بد رفتار می کند؟ بخوانید.)
در پایان:
مدیریت یک کودک بالغ بدون شک چالش برانگیز است، اما با تعیین مرزهای روشن، تشویق مسئولیت پذیری و الگوبرداری از احترام متقابل، می توانید خانواده ای سالم تر و محترم تری ایجاد کنید. این استراتژی ها مستلزم زمان و ثبات است، اما شما و فرزندتان را قادر می سازند تا رابطه ای مبتنی بر احترام متقابل، مسئولیت پذیری و مراقبت ایجاد کنید. به یاد داشته باشید، هدف تنبیه فرزندتان نیست، بلکه هدایت او به بزرگسالی به گونه ای است که استقلال و رشد شخصی را تقویت کند.
مطالب مشابه:
منبع: کلینیک آوان