تمدن بابل را از اوج تا فرود در کتاب بینش اساطیری بخوانید
تهران – ایرنا – جلد دوم تاریخ فرهنگی ایل کلات با عنوان بینش اسطوره ای. تمدن بابل از اوج تا هبوط توسط اسماعیل شفیعی سرستانی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، قبیله لعن، عنوانی کلی است که تمام معانی ائمه کفر را در بر می گیرد و به همه کافرانی اطلاق می شود که دیگران را به کفر و شرک دعوت می کنند و باعث گمراهی فرزندان بشر می شوند. از آنجا که ابلیس ملعون به عنوان رئیس این قبیله و رهبر و حامی آن شناخته می شود، از این قبیله و پیروانش مانند بنی اسرائیل به عنوان قبیله ملعون یاد می شود.
نویسنده در مقدمه کتاب بینش اساطیری; تمدن بابل از اوج تا هبوط نوشته است: در پرسش از حکمت و چرایی مطالعه و تحقیق در مورد شرایط فرهنگی و تاریخی دوران باستان به طور عام و بین النهرین و مصر به طور خاص، توجه می کنیم که قبل از هر چیز، همه چیز در حوزه فرهنگ و تمدن عصر حاضر است و در بین ساکنان معاصر در دو زمینه فرهنگی و تمدنی قابل شناسایی و مشاهده است، زیرا یک سوم کوه یخی است که از اقیانوس بیرون زده است اما دو سوم دیگر پنهان مانده است. زیر آب لزوماً شناسایی مختصات واقعی آن کوه یخ منوط به بررسی، مشاهده و محاسبه ابعاد دو سوم آنها پنهان و پنهان در میانه تاریخ گذشته است.
ثانیاً، از آنجا که عرصه های مادی و تمدنی زندگی همه اقوام، تمام باطن، قوت و رویکرد آنها برگرفته از حوزه فرهنگی است و تغییر نگرش ها و عهد و پیمان های انسانی موجب تغییر شکل مادی نیز می شود. هرگاه اقوام رویکرد فرهنگی و نظام ارزشی خود را تغییر دهند و مبانی نظری و جهان بینی خود را تغییر دهند، شکل ظاهری و ظاهری زندگی آنها نیز تغییر خواهد کرد. (صفحه 21)
شفیعی سرستانی افزود: در بررسی سیر تحول و فراز و نشیب تاریخ فرهنگی ایل کلات دو حوزه فرهنگی و تمدنی واقع در بین النهرین و مصر از جایگاه ویژه ای برخوردار است. پس از طوفان نوح علیه السلام و نابودی امت واحده، برای چندین قرن متوالی، مناطقی که «مرکز کاهنان معبد جادویی» بودند، زبانه های آتشین شهوت و طمع و مواجهه با دعوت پیامبران الهی، اما آنچه بر ضرورت مطالعه این دو حوزه تأکید داشت، سیر و سیر و انتقال آموزه ها و رویکردهای کلی ساکنان این دو ناحیه از قرون گذشته تا اعصار بعد از جمله حال حاضر است. دوران؛ چیزی که در ازدحام شکل های تمدن مدرن و تکنولوژیک نهفته است. (صفحه 22)
فصل اول این مجموعه مطالعاتی به بینش اساطیری اختصاص دارد. روح نهفته و درونی افسانه ها و ماجراهای اساطیری گنجانده شده در آثار فرهنگی اقوام باستانی و ارائه تعریفی از آن، مانند «الهیات اقوام ماقبل تاریخ و ماقبل تاریخ» و فصل دوم به «تمدن بابل از اوج تا تبار» تمدنی که از میانه بین النهرین – بین رودها – برخاسته و البته در تحولات فرهنگی و تمدنی ملل و سرزمین های پشت سر آن مؤثر است. رابطه این سرزمین، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام و حضور و عملکرد ایشان در این عرصه تمدنی و سرانجام ماجرای اسارت یهودیان در بابل، به عنوان نقطه عطفی مهم در فراز و نشیب ها. و تنوع فرهنگی قوم یهود، ما را بر آن داشت تا در مجموعه تفصیلی «تاریخ فرهنگی قبیله کلات» نظری در این حوزه از جغرافیای دوران باستان داشته باشیم. (صفحه 23)
در فصل اول، تحت عنوان بینش اسطوره ای، موضوعاتی چون حقیقت اسطوره به عنوان نقلی از تاریخ اندیشه و در فصل دوم، تحت عنوان بابل، از گذشته تا آینده، مطرح شده است. موضوعاتی مانند پیشینه بابل، جهان بینی و کیهان شناسی بابل، ویژگی های فرهنگی و تمدنی بابل. و همچنین سقوط و زوال بابل ذکر شده است.
در فصل سوم با عنوان بابل در منابع دینی و دینی، شرح بابل در منابع تورات، بابل در قرآن کریم; اولین محل عبادت بت ها، بابل در احادیث و روایات، اصحاب مردم درخت پرست در بابل، بابل؛ پناهگاه قابیل و کابیل، نمرود و ابراهیم خلیل الرحمن، بخت النصر در آیینه روایات و هاروت و ماروت بابلی.
برخی از مطالب کتاب را مرور می کنیم:
در مطالعات فرهنگی، اسطورهشناسی، دین و فلسفه بهعنوان سه منبع پاسخ به پرسشهای کلی و پرسشهای حقیقتجویی و اسرارآمیز انسان درباره وجود، آمدن و شدن انسان در عرصهی تاریخ و سرانجام منشأ آفرینش ذکر شده است. علم پوزیتیویستی (تجربه گرایانه) در سال های اخیر به گونه ای استیصال آمیز شأن خود را بالا برده و سعی در ارائه پاسخ به پرسش ها و پرسش های کلی در جایگاه فلسفه و دین داشته است. در حالی که اساساً پاسخ به سؤالات کلی جزء علم مدرن نیست.
این مقاله بحث اصولی هر یک از چهار کانال بحث برانگیز را وظیفه خود نمی داند. تاریخ طولانی این چهار جریان فکری یعنی دین، اسطوره، فلسفه و علم، وجود پرسش ها و تلاش های بشری برای پاسخگویی و یافتن پاسخ در طول قرن ها و هزاره ها را آشکار می کند. در میان این تلاقی ها، بینش اسطوره ای نزدیک ترین شباهت را به بینش توحیدی دارد. تکیه بر ماوراء الطبیعه و منبعی غیبی برای کشف پاسخ سوال و رازهای کشف نشده ای که زندگی انسان را همیشه درگیر خود و با خود می کند، این دو را در کنار هم قرار داده است. (صفحه 36)
مورخان قدیم بنای بابل را پس گرفته و به ضحاک (بیوراسب) نسبت داده اند. مسعودی می نویسد: «بیوراسب پسر قابیل نزد حضرت ادریس (علیه السلام) بود» و در اثبات وصیت مسعودی آمده است که «ادریس نخستین کسی بود که خواند و نوشت و روایات اسلام را ترویج کرد. پس از عطای خداوند». اولین کسی که لباس دوخت ادریس بود و قبل از زمان او لباس مردم از پوست بود. (صفحه 102)
تمدن بابلی و فرهنگ معابد کنونی در این منطقه را می توان نقطه عطف مهمی در سفر شرک، کفر و الحاد دانست; آنچه پس از قرن ها و هزاره ها تا عصر جدید برآمده است. به همین دلیل این رشته به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس اسناد به دست آمده از بنای معابد و توصیفات هرودوت، مورخ عصر یونان باستان، تأیید می شود که محراب بلوس، محرابی از طلای ناب بوده و تنها نوزادان بر روی آن قربانی می شده اند. محراب دیگر یک محراب معمولی اما بزرگتر بود که حیوانات بزرگ را روی آن قربانی می کردند. همچنین در قربانگاه بزرگ بود که کندر می سوزاندند و به گفته هرودوت هر ساله در جشنی که به افتخار آن خدا برگزار می شد، هزار چنگال از آن می خوردند. (صفحه 156)
پس از آزادی یهودیان از اسارت بابل و بازگشت به اورشلیم، کوروش به شخصیتی بزرگ، ناجی و ناجی یهودیان تبدیل شد و نام او در عهد عتیق باقی ماند. در این کتاب حدود 22 بار از او نام برده شده است. آزادی این پادشاه پارسی و ملایمت او در قبال رعایای همه ملل شکست خورده و احیای اماکن مذهبی و معابد از هر قومیت نام او را بلند کرد. کتاب غرّه یکی از کتابهای عهد عتیق است که مملو از ذکر نام کوروش و بزرگداشت اوست. (صفحه 245)
کتاب بینش اساطیری; تمدن بابل از اوج تا پاییز به عنوان جلد دوم تاریخ فرهنگی قبیله ملعون توسط انتشارات هلال در 100 نسخه و 351 صفحه منتشر شده است.
منبع : خبرگزاری ایرنا