حادثهجو؛ وقتی پژوهشگر رُخبهرُخِ لات مینشیند
تهران – ایرنا – کتاب «مشکل گشا، چهره به چهره با امین آقا فرزانه» مجموعه ای از مصاحبه با این لات است تا این خرده فرهنگ را روشن کند و ریشه های آن را برای جوانان توضیح دهد.
به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب «حادثه جوینده، چهره به چهره با امین آقا فرزانه» مجموعه ای از گفت و گو با امین فرزانه و چندین قطعه دیگر که از سال 2014 شروع شده است. نویسنده کتاب ابتدا می خواست از مجموعه اطلاعاتی که جمع آوری کرده بود یک فیلم مستند بسازد، اما به هر دلیلی این فیلم ساخته نشد. اما محقق محتوا را از تصاویر به کلمات تغییر داد و این کتاب منتشر شد.
در این کتاب مرزها و ویژگی های خرده فرهنگ های شهری تعریف شده است. شاید بتوان این اقدام را یکی از نخستین پژوهش های مردم نگاری در ایران نامید. هدف نویسنده از نگارش این کتاب این بود که جوانان بتوانند ریشه های فرهنگ لاتین را شناسایی کنند تا این افراد را ابهام کنند.
در بخشی از مقدمه که اصغر ایزدیجیران نوشته است، می خوانیم: «کتاب جویای تصادفاز نظر روش شناسی، اثری به سبک «خبرنگاری مردم مدار» است، با این تفاوت که نویسنده به جای غوطه ور شدن در جامعه و فرهنگ خاصی، بیشتر در ندای یک فرد غوطه ور شده است. با این حال، او سعی کرده است که همین شخص را به طور مستمر در زمینه های فرهنگی و اجتماعی گسترده تر و همچنین تاریخ قرار دهد. و این تلاش این کار را بسیار ارزشمند کرده است.
می توانم بگویم حادثه جوی بسیار نزدیک به هدفی است که در قوم نگاری های شخص محور دنبال می شود. یک نمونه کلاسیک از این نوع مردم نگاری، کتاب توهم: پرتره یک مراکشی است. وینسنت کراپانزانو، و نمونه معاصر آن کتاب ویتا: زندگی در منطقه انزوای اجتماعی است ژائو بیل. در این کتاب نیز مزدک علی نظری با تمرکز بر یک فرد، و به طور خاص فرهنگ جنسیسازی مردان و نیز دگرگونیهای شخصیتی، جهانهای فرهنگی، اجتماعی و گاه سیاسی گستردهتری را یک به یک به روی خواننده میگشاید. جان و بدن امین آقا نشانه هایی از نقاط ایران دارد. زندان ها، جنگ ها، اخلاقیات، مردم، چیزها. ارزش روایت های امین آقا گشایش بخش مهمی از «تاریخ از پایین» است. کاری که پیش رو داریم می تواند گام مهمی در مطالعه مردان در ایران باشد.
بخشی از متن کتاب
عمو خودی این لات های قدیمی کجان؟ آیا آنها ظاهر شدند؟ آیا آنها بیرون رفتند به من بگو!
نه، لوتی هرگز برای ورود به آن کار بدی انجام نمی دهد.
پس کجا هستند؟
برخی از آنها مردند، برخی رفتند.
کجا رفتند میگم بریم پیداشون کنیم
نمی دانیم کجا رفتند. اما آن لوتی ها واقعا لوتی بودند. (داستان «لات یعقوب» را می گوید. به قول خودش: پیر، پیر، خیلی پیر!)
آنها مردند، بعد چه شد؟ چرا لوتی دیگری وجود نداشت؟
لوطی ها از جایی دو تومان پیدا می کردند، در نهایت با چهار زن برهنه و بی لباس و بچه هایشان سر می زدند. دیگر اینطور نیست. آن موقع داشتیم و به مردم دادیم. اکنون کسانی که دارند از ما روی گردان شده اند و ما قادر به غلبه بر آن نیستیم. ما مانده ایم…
امین فرزانه: او از این وضعیت به هم می خورد. میدونی چرا عمویم رو دوست دارم؟ یک روز گفتم این دایی خودی راه آهن است که گردن کلفت است؟ (عذرخواهی می کند و سر پیرمرد را می بوسد) و هر جا می رویم اسمش هست، چه کار می کند؟ اگر بخواهیم رهبر باشیم چه باید بکنیم؟ گفتند مثلاً قاسم کوری اینجا قمار خانه داشت و مردم بیرون انبوه نشسته بودند و قمار می کردند. قاسم کوری به عموی معروف و گردن کلفتش می گفت: برو بزنشان، بسوزان، بگذار بروند. دای خودی میره پیششون میگه:بچه ها جان مولا! «به حرمت روی سفیدم، موی سفیدم، برخیز، برو، یک ساعت دیگر بیا». برعکس، یک نفر بود که اکنون مرده است – اسمش را نمی برم – او هم گردن کلفت بود و اسمش را گذاشتند. بیوک آقا، بیوک تورکه. (آخه تو گفتی!) اما وقتی قاسم کوری به او می گفت، می رفت و او را می زد. ببینید، تفاوت در معامله. او اکنون اسیر خاک است و هنوز هم همینطور است. حالا می لیسند. خودم پاهایش را می بوسم. او در اوج قدرت انسان بود. (دایی خودی به سر امین فرزانه می کوبد.) مردان بزرگی که از 30 متری آمده بودند – مثل آقا یحیی اقبالی (خدا رحمت کند)، بهرام کچل یا دیگران – وقتی فرار کردند، آمدند اینجا و دایی خودی به آنها جا داد. و پناهگاه (صفحات 66 و 67)
او کتاب «حادثه طلب، رو در رو با امین آقا فرزانه» را نوشت. مزدک علی نظری در سال 1403 در 1403 با شمارگان 500 نسخه منتشر شد.
منبع : خبرگزاری ایرنا