دوری مبهم، شکل پنهان غم و اندوه
ما اغلب غم را با مرگ مرتبط می کنیم. با این حال، هنگامی که تغییرات قابل توجهی در روابط ما با افراد زنده رخ می دهد، می توانیم غم و اندوه را نیز تجربه کنیم. به این تجربیات «فاصله مبهم» می گویند و کنار آمدن با آن ها می تواند به اندازه اندوهی که پس از مرگ تجربه می کنیم دردناک و دشوار باشد.
فاصله مبهم چیست؟
بیگانگی مبهم زمانی رخ می دهد که شخص یا چیز مهمی از نظر فیزیکی در زندگی شما حضور داشته باشد، اما نقش یا رابطه آنها با شما اساساً تغییر کرده است. این می تواند به دلیل شرایط مختلفی مانند دوری از خانواده، بیماری یا ناتوانی مزمن، اعتیاد یا پیری و زوال عقل عزیزان رخ دهد.
فاصله مبهم، اصطلاحی که دکتر پائولین باس برای توصیف عدم اطمینانی که اعضای خانواده با آن مواجه هستند (زمانی که یکی از عزیزان از نظر ذهنی یا جسمی از بین رفته است، اما لزوماً مرده نیست) ابداع کرد. دادن
دو نوع فاصله مبهم وجود دارد:
حضور فیزیکی با غیبت ذهنی: فرد هنوز حضور دارد، اما دیگر از نظر شناختی، عاطفی یا روانی در دسترس نیست. به عنوان مثال، یکی از عزیزان مبتلا به زوال عقل یا بیماری روانی است.
غیبت فیزیکی با حضور ذهنی: آن شخص از نظر فیزیکی در زندگی شما حضور ندارد، اما ارتباط عاطفی آن باقی می ماند. به عنوان مثال، زمانی که یکی از عزیزان در زندان است یا مفقود شده است.
انواع مبهم فاصله در زندگی
بیگانگی مبهم می تواند در بسیاری از تجارب زندگی ظاهر شود، اغلب به شیوه هایی که یا ناشناخته هستند یا توسط جامعه به رسمیت شناخته می شوند. در زیر چند نمونه رایج آورده شده است:
بیماری یا ناتوانی مزمن: هنگامی که یکی از عزیزان مبتلا به یک بیماری مزمن یا لاعلاج تشخیص داده می شود، مراقبان و اعضای خانواده ممکن است از دست دادن کسی که زمانی می شناختند غمگین شوند.
بیماری روانی یا اعتیاد: این بیماری ها می توانند شخصیت و رفتار فرد را عمیقاً تغییر دهند و منجر به فاصله گرفتن عاطفی یا جسمی شوند و توانایی فرد برای داشتن یک رابطه رضایت بخش و متقابل با شما را مختل کنند.
زوال شناختی یا زوال عقل: تماشای از دست دادن حافظه و توانایی های شناختی یکی از عزیزان، حس عمیقی از جدایی ایجاد می کند. زیرا فردی که زمانی در هوشیاری کامل حضور داشت به تدریج محو می شود، در حالی که حضور فیزیکی او باقی می ماند.
بیگانگی: دور شدن از یکی از اعضای خانواده (حتی با انتخاب) نه تنها شامل از دست دادن برخی از روابط، بلکه تغییر در نقش شما در خانواده، روابط مشترک و کم رنگ شدن رویای داشتن یک خانواده دوست داشتنی است.
طلاق یا جدایی: پایان یک ازدواج یا رابطه طولانی مدت نیز فاصله مبهم است، زیرا فردی که زمانی با او رابطه نزدیکی داشتید هنوز وجود دارد، اما ماهیت و نزدیکی رابطه تغییر کرده است. (مقاله پیشنهاد می شود پس از جدایی، داستان جدایی خود را بازنویسی کنید بخوانید.)
تربیت کودک با نیازهای ویژه: برای والدین کودکان با نیازهای ویژه، ممکن است یک عنصر فاصله مبهم وجود داشته باشد، زیرا آنها با این واقعیت کنار میآیند که ممکن است فرزندشان هرگز زندگی عادی نداشته باشد.
چرا دور شدن از غم سخت است؟
سوگواری در فاصله مبهم به چند دلیل پیچیده است:
عدم حمایت اجتماعی: اکثر مردم در هنگام مرگ یکی از عزیزان حمایت زیادی دریافت می کنند. متأسفانه، این مورد به ندرت برای دوری فازی است. وقتی پسرتان در زندان است یا حافظه همسرتان ضعیف میشود، دوستان معمولاً پیام همدردی نمیفرستند یا با شما ملاقات نمیکنند. همچنین هیچ مراسم رسمی مانند تشییع جنازه وجود ندارد. در نتیجه، بسیاری از مردم در حالی که فاصله مبهم را تحمل می کنند، احساس تنهایی و عدم حمایت می کنند.
ننگ: اجتناب مبهم اغلب منبعی از انگ اجتماعی است که باعث احساس گناه، شرم و انزوا برای کسانی می شود که آن را تجربه می کنند.
ماهیت مبهم: ماهیت مبهم و مداوم غم، فاصله مبهم را دشوار می کند. به عنوان مثال، ممکن است ندانید که آیا فردی که رفته است برمی گردد یا خیر. آیا یک رابطه شکسته هرگز به حالت عادی باز می گردد؟ آیا یک عزیز بیمار بهبود می یابد؟
چالش های هویت: بیگانگی مبهم اغلب شامل از دست دادن نقش یا هویت است. این جابهجاییهای هویتی فرآیند سوگواری را پیچیده میکند و در مورد احساس خود سردرگمی ایجاد میکند. (مقاله پیشنهاد می شود ۵ تمرین تمرکز حواس برای غلبه بر غم و اندوه بخوانید.)
چگونه برای فاصله مبهم غصه بخوریم
در حالی که سوگواری در فاصله ای مبهم می تواند چالش برانگیز باشد، راه هایی برای تسهیل روند سوگواری سالم تر وجود دارد:
احساسات خود را تأیید کنید: اولین گام در بهبودی این است که تشخیص دهید آنچه تجربه می کنید شکل معتبری از اندوه است. برای احساسات خود جایی بگذارید و سعی کنید آنها را کوچک نکنید. (مقاله پیشنهاد می شود چگونه بر شرم عاطفی غلبه کنیم بخوانید.)
ضررهای خود را نام ببرید: از آنجا که تلفات زندگی اغلب ناشناخته است، مفید است که به وضوح آنچه را که از دست داده اید نام ببرید. نامگذاری ضررها را ملموس تر می کند و به شما امکان می دهد با احساسات خود روبرو شوید.
ایجاد آداب و رسوم فردی: از دست دادن زندگی معمولاً فاقد یک مراسم رسمی مانند تشییع جنازه است. ایجاد آداب و رسوم خود می تواند به بسته شدن یا آسایش نمادین کمک کند. ایده ها شامل یادداشت روزانه، مدیتیشن یا روشن کردن شمع است.
به دنبال حمایت باشید: سوگواری در فاصله ای مبهم می تواند احساس انزوا کند، به خصوص اگر دیگران تجربه شما را درک نکنند. دریافت حمایت از یک درمانگر، مشاور یا گروه پشتیبانی می تواند به شما در پردازش احساساتتان کمک کند.
شفقت به خود را تمرین کنید: با خود مهربان باش، غصه خوردن سخت است. (مقاله پیشنهاد می شود ۸ استراتژی ساده برای تقویت شفقت به خود بخوانید.)
روی آنچه می توانید کنترل کنید تمرکز کنید: با تمرکز بر آنچه می توانید کنترل کنید، حس عاملیت را به دست آورید. (مقاله پیشنهاد می شود تسلط، استقلال و اقتدار بخوانید.)
تعریف مجدد رابطه: سوگواری برای یک فاصله مبهم اغلب مستلزم تعدیل انتظارات و تعریف مجدد نحوه برقراری ارتباط است.
به معنای خلقت: ممکن است به این فکر کنید که چگونه از طریق از دست دادن رشد کرده اید یا چگونه یاد گرفته اید که از زندگی به روش های جدید قدردانی کنید. منطقی کردن درد را از بین نمی برد، اما می تواند به شما کمک کند تا با احساس هدف پیش بروید. (مقاله پیشنهاد می شود کاوش در معنا و ارزش در زمان آشفتگی بخوانید.)
سوگواری مبهم از راه دور می تواند دشوار باشد، زیرا اغلب به اشتباه درک می شود یا به رسمیت شناخته نمی شود. پذیرش احساسات، دریافت حمایت و شفقت به خود را در اولویت قرار دهید. همانطور که در این فرآیند حرکت می کنید، یاد می گیرید که عدم اطمینان را تحمل کنید، رابطه خود را دوباره تعریف کنید و در تجربیات خود معنا پیدا کنید. همه اینها انعطافپذیری را ایجاد میکند و به شما کمک میکند با فاصله نامشخص کنار بیایید.
اگر فاصله مبهم باعث ایجاد چالش و سردرگمی در زندگی شما شده است، پیشنهاد می شود درمانگران کلینیک روانشناسی و مشاوره ایوان آشنا شوید
مطالب مشابه:
منبع: کلینیک آوان