کتاب و ادبیات

شهادت یا پیروزی سرنوشت سربازان مقاومت است/ تا سحرگاه یک قدم مانده

تهران- ایرنا- یک فعال فرهنگی در سوگ ادبی «سید شهید» ضمن محکومیت اقدام ناجوانمردانه اسرائیل پس از شهادت دبیرکل حزب الله لبنان، گفت: رزمندگان مقاومت می دانند که سرنوشت محتوم آنها به یکی از آنها ختم می شود. دو شاهراه شهادت یا پیروزی

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، سوگواره ادبی «سید شهید» شامگاه یکشنبه ۱۷ مهرماه با حضور جمعی از شاعران فارسی زبان ایران، هند، افغانستان و پاکستان با مدیریت علیرضا قزوه و اجرا سید مسعود علوی الاصل به میزبانی گروه بین المللی هندیران برگزار شد.

در ابتدای این دیدار این شاعر و فعال فرهنگی ضمن تسلیت و محکومیت اقدام ناجوانمردانه شهادت اسرائیل سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان تصریح کرد: بدون شک مقاومت با شهادت سران و فرماندهان خود نه تنها از بین نمی رود، بلکه قوی تر و مقاوم تر از همیشه خواهد ماند. سربازان مقاومت می دانند که سرنوشت محتوم آنها به یکی از دو شاهراه شهادت یا پیروزی ختم می شود. برای کسانی که شهادت را محبوب خود می دانند و با عشق به سوی آن می روند، شهادت موهبتی الهی است که از بارگاه حضرت احدیت دعا می کنند.

سید مسعود علوی الاصل وی تصریح کرد: ترور و شهادت سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان اقدامی وحشیانه، مذموم و منفعلانه بود که قطعا یک سری جنایات متوالی است. بنیامین نتانیاهو رفتار لجام گسیخته و حرکات منفعلانه او بی پاسخ و مجازات نخواهد ماند.

وی در پایان گفت: شهید آزاده سید حسن نصرالله در حد توان به رزمندگان جبهه مقاومت نه تنها در لبنان و فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی بلکه در عراق و سوریه در برابر تروریست های داعش و نیروهای اشغالگر کمک کرد. از ائتلاف آمریکایی آنهایی که در مکتب مقاومت تربیت شده اند همه این گونه اند اما حج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندسو دیگر سربازان این مدرسه تا لحظه شهادت به این کار مشغول بودند.

در این برنامه با بداهه مسعود ربانی او را شاعرانی چون علیرضا قزوه، ایرج قنبری، کمیل کاشانی، شعبان کرم دخت، سید مسعود علوی تبار، ابراهیم قبله اربطان، مهدی باقرخان، محمد عشرت صغیر، محمدمهدی عبداللهی، سیداحمد حسینی توچایی، سید طحانس مهدی، علی مزملی، سید علاءالدین عداد. ربانی، نغمه، مستشار نظامی، عالیه مهربانی، فیضه زرافشان، طیبه عباسی، فرزانه قربانی، آسیه مرادپور، سارا رمضانی، سیده کبری حسینی بلخی، صبا فیروزی، خدیجه دیلمی و ام البنین بهرامی حضور داشتند

برخی از اشعار ارائه شده در این گردهمایی به شرح زیر است:

آهنگ مستشار نظامی

آه، بیروت، سیب سرخ تو، خورشید خندان تو چه شد؟

زیر خاکستر پیکر عشق است/ با شهدا زنده ماندی

ای بیروت از دل باروت آمده/ ققنوس بسیار

در غم عاشقان خفته، آه فانوس ها به خون تبدیل شده است

سید ما بهار لبنان بود/ سید ما در لبنان به شهادت رسید

دل تهران در غمش شکست/ در غمش خیابان غرق باران شد

وداع مجاهد نستوه

وداع با شهید قدس شریف/ یک قدم مانده به سحر

حاج قاسم! مهمانی رسید/ که دلش به چشمان تو نزدیک بود

خنده اش غم دنیا را کم می کند/ چشمانش رنگ چشمان تو بود

آخ سید کنار جنازه تو قبر قتلگاه را دیدم

از در و دیوار دود بلند شد/ چادر را دیدم

وداع مجاهد نستوه

وداع با شهید قدس شریف/ یک قدم مانده به سحر

کمیل کاشانی

در راه شهدا به شهادت رسیدند

«سید حسن» سلسله نسل مقاومت با الگوگیری از شاه شهیدان به شهادت رسید

پیمانه نوش باده باد پاک بود/ عاشقی که به خاطر پیمان شهید شد

دلش برای حاج قاسم و یارانش تنگ شده بود/ در حسرت وصل شهید شد

عمرش ختم به خیر شد الحمدلله پر از حقیقت ایمان به شهادت رسید

(آنکه دلش برای عشق زنده است هرگز نمی میرد)/ مردی که وسط میدان شهید شد

(آرزوی ما کشته شدن در راه دوست است)/ مثل این شهید، شهدا زیاد بودند

نصرت خدا آیه نصرت قرب ما/ مظلوم هر چند سید لبنان شهید شد

علیا محرابی

در جگر سوزان سوخته، ساز حیرت است/ این میدان در رویش آواز شگفتی است.

ققنوس به آتش زد و بیش از پیش برخاست/ آخر اسفند، آغاز شگفتی است.

گفتند خاکستری لاله جا ماند/ عجب مرگ شهید چیست؟

آن سرو غرور گمشده در عشق/ سر جام پناه شگفتی هاست

موسی از نیل گذشتی و فردا/ بیروت نظاره گر معجزه شگفتی است

آیا خون شما این مشکلات را حل می کند/ راز شگفتی در پرده این حوادث نهفته است

وقت بال گرفتن سی مرغ مجانی است/ چه پرواز عالی تا آخر شب قدس

آواز گلی از آن سوی دیوار می آید/ فصل آینده آغاز شگفتی است

تبار سید مسعود علوی

تو مردی! از هر جهت مرد/ با شکوه و باشکوه مرد

چرا این مردم تو را کوه نمی شناسند!/ هشتاد و سه تن بمب! که یک کوه مرده

ابراهیم قبله اربطان

ننگ بر مردان میدان، مرگ بر بالین/ تا آخر انتقام جنایتکاران را می گیرند

با آیه آیه پیروزی و با فریاد «یا حیدر»/ تو پیروز این میدان نصرالله.

شیخ شهید نسل حزب الله نصرالله/ یا ای شیطان یا صهیون آگاه باش

حالا به قلع و زیتون سوگند، آگاه باش/ زمین از این خون نمی ماند، آگاه باش

روح رهبر آگاه نصرالله با ماست/ شیخ شهید نسل حزب الله نصرالله

این بغض، این فریاد رنگ انتقام است/ مردان نصرالله به فکر قیام هستند.

صلح برای قاتلان صهیون حرام است/ این راه نصرالله از کربلا مردود است

شیخ نصرالله شهید نسل حزب الله راه عشق سرخ است حالا قدم بردارید

مثل سلیمانی، ابوالمهدی و قنطار/ «قطعا سنّتسر» یا اهل کفار.

تو برنده این میدان نصرالله نصرالله

طیبه عباسی

در گوش دنیا بخوان «رطل القرآن ترتیلا»

بخوانید: موسی زبان به لعنت گشود، این قوم آواره شد/ که از این بیابان به آن بیابان سرگردان شد و تعجب کرد.

با دستان خون آلود با سفره جالوت بخوان/ از خاک مقدس سهمی ندارد حتی یک لقمه!

به دلهای پر از عصیان و کفر و بغض: «قل متوا»/ به چشمانی که باز است و نمی بیند: «اوزهرنا».

دمشق، غزه، بیروت و بغداد یا تهران/وطن جایی است که عطر خون ما در آن پیچیده می شود.

به هلاکت آن فرعون ذی الاوتاد، آن جلاد

عماد، صالح، قاسم، ابومهدی و اسماعیل/ در سرتاسر جهان چنین پیمان خونی بستند

شاخه های کوچک زیتون خاکستر نشود/ خانه ای بر دوش مسجد الاقصی نسوزد

مادر قنداق نکند، کفن بر تن نوزاد بگذارد/ مادر کودک بی سر را در آغوش نگیرد.

جهان از درد می پیچد، آماده سحر است / شب تاریک می شود، “ودا کان مافولا”…

این غرش آزادگان جهان است، آری/ ارتش آزاد به زودی از همه جا خواهد آمد.

فرزانه قربانی

چشمان شهر از غم تو گریان است/ تو رفتی و مسجد هم در جای اذان گریه می کند.

با تو و لبخند سرخت بهار می شود/ سیب لبنان در آغوش پاییز گریان است

پدر ملت مظلوم ابوهادی جان/ چشمان بیروت تو با پیر و جوان گریان است.

آه از پسرفت سرخ تو ​​جوشیده است/ این همه خون که بین رگ ها گریه می کند

کجا رفتی با بال شهادت که/ آسمان از غم تو گریه می کند

انفجار از تو گذشت و وسط رقص جنون/ تن شکسته ات از هیجان گریه می کند

آیه «نصر من الله» بر لبانش آمده/ بچه غزه اگر خفه می شود گریه می کند.

شعبان کرم دخت

با تو، با تو، هنوز سید/ چشمانت را باز نگه دار سید

زمان شکستن بت هاست/ با ما بیشتر بمان سید

مهر و دعای تو می گوید/ لحظه اذان سید می رسد

خطبه ای دیگر از تریبون بی قراری سید

زود رفتی با جان مهربان/ به تماشای آسمان سید

نماد مقاومت بودی/ نماد سید می مانی

خون مظلوم چراغ شد/ در شب تاریک دنیا

قول روشن است «نصرالله»/ در کتاب شریف ما سید

من به آینده خود مطمئنم/ می گوید صاحب الزمان سید

مهدی باقرخان (دهلی نو، هند)

ما در دشت بلا هدایت شدیم/ نه اهل نومید. اما ما اهل زخم و درد شدیم

با فراق تو/خازان به باغ و گلشن بیروت رسیدیم و مثل برگ زرد شدیم.

جان و آسایش ما بودی ای شهید! چه شد؟/ که با جدایی تو وارد معرکه شدیم

چقدر روزهای وصلت/ که با هجوم گل رفت و دوباره فردی شدیم

هیچکس برای رسیدن به خط پایان تردید نداشت/ وقتی که وقتش رسید و خاک و خاک شدیم

سید احمد حسینی توچایی

کجاست کلمات برای نوشتن این حالت پریشان/ خشمی که زندگی را بر لبانم آورده است؟

امشب سیل بر صورتم می آید/ تا صبح چشمانم باران را توصیف می کند

حتی تصور این داستان سخت است/ بدون دستور تو برای دیدن عمق میدان

تو بیقراری و ما بی قرار/ شک ندارم با خدا پیمان بستی

وقتی خاک حومه سرخ شد، سفر تو معنای دیگری به انسان داد

گرمای تو کشنده است، آرام نمی گیرد/ جز انتقامی سخت برای دلهای خشمگین

پایانی نخواهی یافت، راهت تا ابد ادامه خواهد داشت/ پایان تو طوفان را آغاز خواهد کرد

مانده عماد و حاج قاسم چشم بر راهت گذاشتند/ رفتی تا مجلس شهدا را زیباتر کنی

سید سخنان آتشین تو را به یاد می آورد/ این روزها بوی دل لبنان را می دهد

محمد عشرت صغیر (شاه جهانپور، هند)

پرچم حزب حق را برافراشته ایم/ زخمی در دل خسته خود کاشته ایم

سید حسن امروز نشان داد که ما میراث شهادت را از قدیم الایام داریم

سید طنز مهدی (پاتنا، هند)

حسن ای سید و سالار غزه / غلام حیدر و کرار غزه

یتیمان فلسطین بی قرارند/ مالک و مختار غزه کجا هستند؟

سارا رمضانی

“او هنوز با ماست، فکرش، روحش”/ او یک مکتب زنده است، جریان آن جریان دارد.

حزب خدا برنده نهایی میدان است/ قسم به متن آیات قرآن

حتی اگر فقط یک نفر باقی بماند، فرعون و شورشیانش در رود نیل غرق می شوند

آن عنکبوت مست همیشه خون می خورد/ خشمش از چشم دنیا پوشیده نیست

یک پلک دیگر راه صبح موعود است/ صهیون با تیغش می آید!

احمد رفیعی وردنجانی

هر چقدر می خواهی برش کن ما نسل نوریم/ آینه بلوری شفافیم

ممکن است به نظر برسد که شکسته ایم، اما همچنان در حال ضرب شدن هستیم و از تقاطع فاصله داریم

ما هر بار از مرگ سرخ خود برمی خیزیم/ عجیب نیست که با مرگ موافق باشیم

ما مشتاق پیوستن به یاران شهیدمان هستیم

ما آزادیم و عاشق پرواز هستیم/ از این زندان تنگ خسته نیستیم

هر چند ما پر از انتقام هستیم، اما بر فرمان اماممان صبوریم

آری برای انتقام اصلیمان/ منتظر صبح جانبخش سحر هستیم

منبع : خبرگزاری ایرنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا