صفای شهید «سمندریان» در «یادداشتهای ناتمام»
تهران- ایرنا- رهبر عالی انقلاب پس از خواندن کتاب “یادداشت های ناتمام” توسط شهید علی سمانداریان نوشت و آن را به عنوان یکی از فداکار ترین آثار دفاع مقدس می دانست.
به گفته گزارشگر فرهنگی ایرنا ، پیامبر ayatollah ali khamenei از دهه ۱۹۸۰ ، بیش از پنج کتاب روی کتاب نوشته شده است ، و نویسندگان آنها را ترغیب کرده اند که یا شهدا و شهدای دفاع مقدس و انقلاب یا مدافعان حرم زینبی را در قلب یا آموزش دینی مانند مانند احیا کنند. مسافرت های زیارتی. و رفتار اخلاقی نوشته شده است.
اکنون ، در هر یک از موارد مختلف ، مانند دهه فاجر یا هفته دفاع مقدس یا سالگرد شهدا که فداکاری و شجاعت آنها در این کتاب ها ، ما یک مرور کلی از رهبر انقلاب داریم.
امروز ، ۷ فوریه اولین روز از دهه فاجر و سالگرد ورود تاریخی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران پس از ۵ سال دور از خانه و از طرف دیگر ، سالگرد شهادت است. علی یعنی در چنین روزی ، او آسمانی بود و یادداشت هایی که او را از اول دسامبر تا ۵ فوریه به پایان رساند ، تکمیل نشد و به همین دلیل کتاب خود را “یادداشت های ناتمام” نامگذاری کرد.
این کتاب ، که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است ، که توسط گروه هنر سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شده است ، شامل چهار خاطره توسط علی سمانداریان ، سید محمد شوکری ، آبهای آبرس وت کمال ارتشجنگجویان جنگ عراق علیه ایران هستند. نام این کتاب از عنوان اولین نت توسط شهید سمانداریان اقتباس شده است ، که روزهای جنگ را توصیف می کند ، و همچنین اراده مختصر و مختصر وی در پایان یادداشت.
رهبر عالی انقلاب در این کتاب نوشت: از این چهار ، سوم ، که توسط شهید سید محمد شوکی نوشته شده بود ، من قبلاً در یک جزوه مستقل ، اولین ، توسط شیوا و پر از شهید سمانداری خوانده بودم. “افتخار” از بین رفت ، یکی از جذاب ترین نوشته های جبهه ، و من با آن آشنا بودم. من آن را خواندم و واقعاً محافظت شدم. خدا هر دو این شهدای را در پادشاهی پادشاهی برکت دهد.
علی سامانداریان در اول اوت در تهران متولد شد. پدرش احمد و مادرش مانسورا بود. تا پایان مدرک دانشیار ، او در جاده و ساختمان تحصیل کرد و کارمند تاوانیر بود. او در سال ۴ ازدواج کرد و در جبهه به عنوان بسیج ظاهر شد. در ۲۱ فوریه ، وی توسط یک تیرانداز در شلامچه به شهادت رسید.
Ruqia Mansouri مادر شهید در مصاحبه ای گفت: “پسرم هفت روز قبل از شهادت شهادت خود را به روزنامه کیهان داده بود.”
در یادداشت های خود ، سمانداریان هر موضوعی را که در جبهه دیده بود نوشت و در ابتدای اولین یادداشت خود در دعا با خدا نوشت “خدا! عاشق من و قلب شکسته و چشم اشک آور به من بدهید ، همانطور که با عرفا و صلح انجام داده اید. الهی! من این بنده این بنده را به خاطر خدا راهنمایی می کنم. خدایا! شما گفتید که شما خریدار هستید روح مؤمنان ؛ اگرچه محبوب من بی ارزش و کمی است ، شما در ذهن من هستید و با تشکر از من از ارزش کم و مقدار من و تفسیر این فروتن. صفحه ۱
وی در بخشی از یادداشت های خود ، روز و روز رزمندگان را قبل از عمل ذکر کرد. به عنوان مثال ، او در ۵ دسامبر نوشت: ما آماده هستیم ما حتی کوله پشتی ها را بستیم. سالمندان نیز وصیت نامه را نوشتند. کوچکتر ممکن است نیازی به انجام این کار نداشته باشد. صبح چند بچه با یکدیگر صحبت می کردند. وقتی از آنجا گذشتم ، یکی از آنها می گفت: “ما چیزی برای نوشتن نداریم!” در حالی که از کنار چادرها عبور می کردم ، برخی از افراد در کنار چادر نشسته بودند. یکی از آنها ، یک پیرمرد ، خودش را می گفت و دیگری برای او نوشت. در فرصتی که از آنجا گذشتم ، فقط این جمله را شنیدم ، “در سرزمین ۲ متر مربع …!” به طور خلاصه ، خدا می داند چه اتفاقی خواهد افتاد. وقتی عکس می گرفتیم ، فکر می کردم که برخی از این بچه ها به شهادت رسیده و دیگر به خانواده های خود باز نمی گردند. شاید من خودم همانطور که دیگران رفتند و برخی از آنها برنگشتند. به هر حال ، آنچه خدا می خواهد یکسان است. هر چه سرنوشتی باشد ، تغییر نخواهد کرد و ما فقط باید تسلیم خدا شویم. من این جمله را تکرار کردم ، “خدا ، من از شما راضی هستم.” صفحه ۱
سمانداریان نیز آرزو داشتند که زیارت کربلا را داشته باشند. به خصوص در ۵ دسامبر ، هنگامی که او هوای حرم امام حسین (AS) داشت ، نوشت: در اوایل حرکت ، من از نقشه ، نزدیکترین نقطه و منطقه قلمرو به کربلا در منطقه مهران به منطقه مقصد نگاه کردم. از نقشه ، من حدس می زنم که حدود ۱ تا ۲ کیلومتر ، در مورد فاصله از تهران تا قم. همان لحظاتی که از پشت شیشه متکبر به غروب آفتاب نگاه کردم ، مسلمانان و شیعیان حسین نیز در کنار حرم خود افق مشابهی داشتند. احساس عجیبی کردم ما این شعر را زمزمه کردیم ، “تا زمان ورود کربلا یا حسین.” صفحه ۱
این شهید بسیج به سادگی از آن عبور نکرد و در یادداشت های خود نوشت. به عنوان مثال ، او در تاریخ ۱ ژانویه نوشت: هرکسی که کنار من می رود می گوید “نام من را بنویسید” می گوید: “فراموش نکنید ، نام من مهدی است” و برادر جان محمد می گوید: “شر من را ننویس” ، فقط یکی از بچه ها پرسید: “آیا شما اراده بنویسید؟ ” گفتم نه حافظه خاطرات آخرین روز دفاع از جمعیت. کالوان گفت: “طبق یکی از پانل های وسط جاده ای که او نوشت ،” شما می توانید ببینید که عزیزان شما چه چیزی را در آغوش گرفته اند “و در یک نقاشی دیگر ،” شهدا اعتماد به دست شماست. سعی کنید آن را نگه دارید. ” صفحه ۱
شاید رهبر انقلاب با خواندن چنین جملاتی ، شهادت سمانداریان را تعریف کرده باشد: به هر حال ، صبح دیروز ، تصمیم گرفتم با هر قول دعا یک دعا بخوانم تا بتوانم نماز و دعاهای نمازهای گذشته را بازگردانم. من از صبح ۵ دسامبر شروع کردم. خدا به شما برکت دهد تا بتوانم آن را تمام کنم … چندی پیش ، شاید حدود یک ماه ، احساس احساس کردم و زندگی را بعد از مرگ لمس کردم. زندگی سه مرحله دارد: قبل از تولد ، تولد و زندگی دنیوی ، مرگ و زندگی پس از مرگ. درست همانطور که تولد ما تکامل مرحله قبل از تولد است ، مرگ و مرگ یک دوره مکمل زندگی ما است. چگونه برخی زودتر متولد می شوند ، همانطور که می گویند شش ماهه؟! برخی از آنها برای جراحی دشوار است. همین مسئله تبدیل زندگی دنیوی به آخرت است. من دوباره آن را توضیح خواهم داد برخی دوباره برای این تولد آماده هستند و به طور طبیعی در زمان مناسب متولد می شوند. برخی به سختی و با اکراه متولد می شوند و برخی دیگر زودتر از موعد مقرر دوباره متولد می شوند. شهدا از این ردیف آخر است که با اشتیاق و کاملاً خود را از دنیای دنی و پست به عقب مانده عالی و مستقل آماده کرده اند. خوشبختی کسانی که واقعاً شهید هستند و توسط خدای خود خورده می شوند ، خوشایند هستند. صفحه ۱
وی در بخشی از عهد خود ، که در ۵ دسامبر نوشته شده است ، و زینت سنگ سنگی او در بهشت زاهرا تهران ، دستور می دهد: همکاران عزیز که در سنگر دفاتر خدمت می کنند! افسران عزیز! مراقب باشید که این مقامات و پست ها و موقعیت های دنیوی دائمی نیستند که گویی ماندگار است. مراقب باشید که دفاتر دفاتر غیر اسلامی نمی شوند. خدای ناخواسته دشمنان اسلام نباید در پشت این جداول ، که پایه های خدمت به مظلوم است ، نفوذ کند. چشمان مظلوم منتظر خدمات شما هستند. صفحه ۱
منبع : خبرگزاری ایرنا