«فلسفۀ فیزیک، نظریۀ کوانتوم» در قفسه کتابفروشی
تهران- ایرنا- کتاب «فلسفه فیزیک، نظریه کوانتوم» از مجموعه فلسفه فیزیک به نظریه کوانتوم می پردازد. نظریه کوانتومی همیشه میدان مناقشه بوده است، این چیزی نیست که بتوان گفت مورد توافق اکثر فیزیکدانان و فیلسوفان باشد.
به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب فلسفه فیزیک، نظریه کوانتومی، به نظریه کوانتومی از مجموعه فلسفه فیزیک می پردازد. ابتدا قرار بود این جلد دو مبحث نظریه کوانتومی و تبیین آماری را پوشش دهد، اما به دلیل محدودیت فضا این امکان وجود نداشت. نظریه کوانتومی چالش بزرگی برای این کتاب ایجاد میکند: پدیدههای بسیار، جزئیات فنی بسیار، و بسیاری از موضوعات مفهومی بنیادی وجود دارد که نمیتوان به اندازه کافی در این محدوده محدود توضیح داد.
بر خلاف نظریه فضا-زمان، که توافق قابل توجهی در مورد چگونگی درک بهترین فیزیک موجود (نسبیت عام) وجود دارد، نظریه کوانتومی همیشه محل بحث و جدل بوده است. این چیزی نیست که اکثر فیزیکدانان و فیلسوفان روی آن اتفاق نظر دارند.
این کتاب علاوه بر رد اصطلاح معمول “نظریه کوانتومی” در مقابل “تفسیر نظریه کوانتومی” به نفع “آموزش پیش بینی” در مقابل “نظریه فیزیکی” و علاوه بر نادیده گرفتن این سوال تاریخی که چه چیزی (اگر چیزی باشد) ) را باید تفسیر کپنهاگ در نظر گرفت، از جنبه سوم با بسیاری از موضوعات استاندارد متفاوت است. در کتابهای مبانی کوانتومی ذکر شده است که مرتباً از اصطلاحات «واقعگرا»، «واقعبینانه»، «غیرواقعگرا»، «غیرواقعگرا» بهصورت سیستماتیک استفاده میکنند.
به معنای واقعی کلمه، نظریه های فیزیکی نه واقع گرایانه هستند و نه غیرواقعی. این موضوع همانطور که معمولاً می گوییم یک خطای دسته بندی است. این نگرش فرد نسبت به نظریه فیزیکی است که واقع بینانه یا غیر واقعی است.
کتاب فلسفه فیزیک، نظریه کوانتومی این شامل هشت فصل با عناوین هشت آزمایش، دستورالعمل کوانتومی، تابع موج و حالت کوانتومی، نظریههای رامبش و مسئله هسترهای محلی، نظریههای موج راهنما، چندجهانها و نظریه میدان کوانتومی نسبیتی است.
این کتاب با عنوان فلسفه فیزیک: نظریه کوانتومی در ۲۵۶ صفحه توسط انتشارات دانشگاه پرینستون در سال ۲۰۱۹ منتشر شده است.
بخشی از متن کتاب
با توجه به کتاب های مرجع، دینامیک تابع موج دارای یک مشخصه دوگانه است: یک تبدیل خطی شرودینگر قطعی صاف “زمانی که هیچ اندازه گیری رخ نمی دهد” و یک انشعاب احتمالی تصادفی به یک حالت ویژه از پیکربندی اندازه گیری “زمانی که اندازه گیری رخ می دهد”. اما این بدون توضیح فیزیکی واضح از اینکه اندازهگیری چیست یا چه ویژگیهایی اندازهگیری میشود، فایدهای ندارد. برجسته ترین نظریه رمبش برای اجتناب کامل از این مشکل توسط جیانکارلو گیراردی، آلبرتو ریمینی و تولیو وبر (۱۹۸۶) ارائه شد و به عنوان نظریه GRW شناخته می شود.
اگر کسی در رویکرد استاندارد غرق باشد، ممکن است فکر کند که نظریه GRW باید یک حساب فیزیکی دقیق از اندازه گیری به عنوان محرک فیزیکی انشعاب ارائه دهد. اما دقیقا برعکس این موضوع صادق است: GRW از نظر فیزیکی دقیق است زیرا مفهوم اندازه گیری را کاملا نادیده می گیرد.
در این نظریه، اغتشاشات حالت کوانتومی اتفاق میافتد، اما زمان و چگونگی وقوع آنها مطلقاً ربطی به اندازهگیریهایی که (در صورت وجود) انجام میشوند، ندارد. انشعابات GRW برای هر ذره در جهان به طور یکنواخت در زمان های تصادفی با احتمال ثابت در واحد زمان رخ می دهد. از آنجایی که هیچ مرجعی به اندازه گیری در این دینامیک وجود ندارد، نیازی به تجزیه و تحلیل فیزیکی از چیستی اندازه گیری نیست. تئوری GRW مشکل اندازه گیری را حل می کند.
GRW یک نظریه نشخوار خود به خود نامیده می شود زیرا هیچ محرک محیطی برای نشخوار وجود ندارد. (ص ۱۴۶ و ۱۴۷)
کتاب فلسفه فیزیک، نظریه کوانتومی نوشته شده است تیم مادلینترجمه رعنا سلیمیدر سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات قاقنوس در ۳۱۲ صفحه در قطع رقعی با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه منتشر شده است.
منبع : خبرگزاری ایرنا