«منهای سلبریتی»؛ الگویی برای هیاتهای عزاداری
Tehran- Irna- کتاب “منهای مشهور” روایاتی از وضعیت یک هیئت عزاداری در کاشان را به تصویر می کشد ، که می تواند الگویی برای برگزاری بهتر جلسات مذهبی در سراسر کشور باشد.
به گفته گزارشگر آموزش و پرورش IRNA ، کتاب “منهای مشهور” شامل چهار روایت و داستان است که در یک موضوع خلاصه می شود و یک نهاد مذهبی و مذهبی در کاشان برگزار می کند که برگزارکنندگان آن به همراه مدیریت هیئت مدیره علاوه بر نگه داشتن حسینی و عزاداری مجامع سید الشوهادا (AS) در تلاش است تا بار مشکلات مردم را برطرف کند.
این کتاب ، که تجربی هیئت مذهبی Palm Salfar Kashan است محمد علی روکنی در ۲ صفحه و در ۲ نسخه توسط انتشارات موسسه تبلیغات و مطالعات اسلامی منتشر شده است.
رمز و راز موفقیت هیئت مدیره چیست؟
کارگروه تفریحی هنری انستیتوی مطالعات اسلامی در مقدمه “دقیقه های مشهور” نوشت: کتاب آینده روایتی از یک نهاد مذهبی در شهر کاشان است که فراتر از چارچوب های سنتی در هایز معمولی است و با تأثیرات گسترده اجتماعی و فرهنگی و از آنجا که وسعت آن و تأثیرات آن بر حضور بلندگوهای مشهور است ، کنار آمده است. و دانشمندان اینطور نبودند ، و به شکل یک سبک مدیریتی خاص و روش تعامل بین اعضا ، تصمیم گرفتیم که به دنبال رمز و راز این موفقیت باشیم. آنچه شما خواهید خواند نتیجه گفتگو با دو شخصیت مربوط به شورای مذهبی PALM در کاشان ، از مدیریت ادارات مختلف گرفته تا اعضای عادی و محلات است که در برخی موارد منجر به دو مکالمه با هر شخصیت شده است بشر بشر صفحه ۱
سرانجام ، مجموعه دیالوگ ها در قالب تجربیات مستند و داستان های کوتاه ترکیب شده و به یک روایت اپیزودیک تبدیل شده است. اپیزودهای مستند در مورد موضوعات مختلف که یک داستان کوتاه با قسمت و موضوع همراه است و در نتیجه ، این روایت ترکیبی از رئالیسم و تخیل است.
در هر یک از داستانهای این کتاب ، نویسنده به فلسفه اجساد عزاداری امام حسین در گوشه ای از استان اصفهان در محله کاشان و با روحیه این شهر تاریخی و هیئت مدیره کاشان اشاره می کند. مخاطب در حال انتقال است و در عین حال راه حل هایی را برای مدیران سراسر کشور ارائه می دهد تا مردم تصور نکنند که این هیئت فقط مکانی برای سخنرانی و عزاداری است.
راکنی در روایت “نگاه اول” به این ترتیب نمونه ای از هیئت ، هیئت مدیره می آید. جلال باگری او نامگذاری شده است ، اما او نه دکترای و نه آموزش مناسب دارد ، اما البته آقاجیل معتقد است که خدا مدیریت را در او ترک کرده است. او ده ها مسئولیت کوچک و بزرگ دارد ، و شاید هفت هزار سرباز در زیر دست او آموزش دیده باشند ، که همه را به لطف خدا می شناسند.
رفیق qara'ati و همراه شاهرخ زارگام
Bagheri که در طول دفاع مقدس ، زیر شهادت شاهخ زارگام و به عنوان مسئول مهمات برای انجام وظیفه ، با محسن قاراتی او همچنین رفیق است و در مورد مدیریت هیئت مدیره می گوید: خدا گاهی به کسی که باید سپاسگزار باشد ، نعمت می بخشد و در مسیر آن نعمت ها حرکت می کند. این سؤال را به قهرمانان جبهه ها و فرماندهانی که همان دنیا را ندارند ، برمی گرداند! این تفکر به تفکر دهه شصت برمی گردد. این یک ایده و تفکر در ما بود ، و ما منتظر همان برنامه ها بودیم و خدا همیشه به ما کمک کرده است. اکنون من تقریباً ۱۰۰ ٪ راضی هستم که ما به مرحله به مرحله به این افکار و اهداف رسیده ایم. صفحه ۱
جالیل بانگری ، خادیم آل -هوسین (AS)
مشکل عزاداری کاشان
او در مورد نهادهای مذهبی اعتقاد دارد: کاشان با همه جا متفاوت است. همه چیز متفاوت است. حتی حزب الله! حزب الله در تهران با زنجان متفاوت است. به عزاداری زنجانو مراجعه کنید. یک شهر در مکانی برای عزاداری از آن زیبایی در حال عزاداری است ، اما کاشان اینگونه نیست. ۱ ، ۲ ساله ، و این یک مشکل قدیمی و باستانی است. عقب ماندگی آن وحدت نیست. صفحه ۱
چاقوی و پای معتاد نیز به هیئت باز می شود
Bagheri در مورد کف دست کاشان می گوید: جوان برای من جوان است. من فقط به دنبال حزب الله نیستم. آنهایی که در اطراف من هستند مشکل زیادی دارند. به عنوان مثال فکر نکنید ، ما دانشجویی هستیم که با هم جمع شده ایم. نه! در اینجا ما همه چهره های انسانی داریم. حتی یک چاقو ، زیاد و عرق! حتی جوانانی که معتاد بودند! حتی مرد جوانی که عجیب بود اما امروز دعا می کند! درب برای همه باز بود و ما اعتقادات را کار نکردیم. ما نه به یاد قرآن و نه حدیث! دیدن محرک ها و امروز آنها می گویند “حاجی نوریم ؛ فقط بگویید چه کاری انجام دهید!” صفحه ۱
غذا از نیاواران تا سارفرا
قلم نویسنده در مصاحبه ای زیبا با جیلیل بانگری نوشت که خواننده نمی خواهد نگاهی به کتاب بیندازد و سعی می کند صحبت های شیرین باگری را دنبال کند. به عنوان مثال جایی که او می گوید.در هیئت مدیره ، یک پاتوق قوی آشپزخانه و غذای آن است. شما می خواهید یک نجیب یا نیاواران باشید. اصلاً شرق و غرب ندارد. همه در زمینه غذا هستند. آنها یکی هستند ؛ یعنی برای همه مانند اصول DIN. غذایی که آنها می سازند ابتدا باید خودشان را بخورند. یعنی همان آشپز و کسانی که در آشپزخانه و مقامات کار می کنند و بقیه در نیاواران و سر هیچ تفاوتی ندارند ، اما در اینجا فرق می کند و همه می دانند که جیلل بانگری شام ندارد و برای همسر و فرزندانش و مردمش نمی رود “ صفحه ۱
ما برای همه برنامه داریم ؛ از بلندگو گرفته تا هیئت تا پارکینگ
Bagheri در مورد ویژگی های سر سر می گوید. ما غرفه های پزشکی داریم که به درمان کمک می کنند ، و مهد کودک ها را راه اندازی کرده ایم تا مادران از سخنرانی استفاده کنند. روحانی که برای گفتار انتخاب شده است ، نه باید سیاسی باشد و نه نامتناهی. باید کسی باشد که از آن بیاموزد. خادما همان لباس را دارد ، کسی که برای پارکینگ انتخاب می شود و کسی که می گوید ، همه باید پاسخگو باشند. شجاعت و احترام باید در همه جا یکنواخت باشد. صفحه ۱
نویسنده هر قسمت از کتاب را مطابق با گفتگوی بانگری در قالب یک داستان در اختیار دارد. به عنوان مثال ، در روایت “ما برای گرفتن عکس” ، موضوع مهد کودک و جذابیت صحبت های گوینده ، و در داستان “کوچه کوچه” ، یک مهندس روابط عمومی استناد به کرونا و برخی از اطلاعات جالب در مورد پول نام محلات کاشان ذکر شده است و در مورد آیین درختان نخل ، که در سال ۶ در لیست میراث نامشهود ذکر شده است و به دوره Safavid باز می گردد. است
پیاده
“کی آمدی؟” نیاز به خانواده ای وجود دارد که به نان شب احتیاج دارد و به دلیل پشت سر هم لوله آب خانگی ، درمانده و ناامید است و مادری که رئیس خانه بود ، روز بعد از اینکه قلب شکسته به امام حسین متوسل شد (AS) او می بیند که آنها برای ترمیم لوله های آب از هیئت آمده اند.
آچار فرانسه
“پرده” هم داستانی از یک هنرمند فروش است که هم در بازار کاشان و هم دکوراسیون و آهنگر دارد. البته سعید آقاجان زاده آچار فرانسوی است. زیرا این امر به عنوان اجرای قانون در حسینیا خدمت می کند و هر چیز دیگری لازم است. به عنوان مثال ، به داربست کمک می کند. وی همچنین از عزت امام حسین (AS) گفت که چک های قبل از ماه محرم توسط سید الشوهادا پرداخت شده است.
نویسنده ، که همچنین به جزئیات مصاحبه های خود در قالب یک مصاحبه کننده اشاره می کند ، در روایت “پارکینگ” که دارای یک سرویس پنج ساله برای هیئت و آقای آربابی است ، به یکی از بندگان می رود Lattar Kashan ، درگیری های گرم و سرد رانندگان داستانهایی از حلالیت جیلیل بانگری از همسایگان برای ایجاد سر و صدا و آزار و اذیت می گوید.
از گروه جهادی تا هیئت عزاداری
یک استاد که از زمان تشکیل گروه جهادی برای کمک به مردم سیلاب Ahvaz با Bagheri آشنا شده است ، اکنون یکی از خادمان کامل هیئت مدیره است و به نکته جالب توجه اشاره می کند ، گفت: “اگرچه ما این کار را نداریم فرصتی برای شرکت در جلسات و باگری از یک دادرس دعوت می کند تا خدمتگزاران هیئت نیز بتوانند اشک آور برای سید الشوهادا باشند. “
سخنران
وی همچنین به یکی از مضرات هیئت ها ، یعنی مقامات برخی از هیئت ها ، اشاره کرد و می گوید: حج آقا همیشه می گوید هزینه ای که می خواهد چنین واعظ یا واعظی را صرف دستگیری چند خانواده کند و یک شبه پول صرف نکند. حتی برای غذایی که ما به بندگان امام حسین می دهیم ، بهتر است به جای اینکه یک شب دو هزار غذا تهیه کنیم ، به همان تعداد غذاها به پنج غذای نیازمند بدهید. صفحه ۱
محمد علی روکنی ، نویسنده کتاب
از سوغات و ورزشکار گرفته تا درختان نخل
نویسنده در روایت “سپور” با یک شهرداری مصاحبه می کند و روز خود را در شب های محرم به تصویر می کشد. در روایت ، “چرا ما مراقب نبودیم؟” متنوع ترین مصاحبه در مورد یک سال ۵ ساله منتشر شده است که چندین بار تصمیم به خودکشی گرفت. روایت “ورزش در روایت نخل” همچنین به شکل گیری سالن پالم کاشان اختصاص داده شده است ، که حتی مسئولان سالن نیشکر را در استفاده از موسیقی حرکت می دهند و آخرین روایت با “خلق و خوی نخل” مرتبط است پیوندی هوسین طالب زاده او به عنوان خدمتگزار عزاداران حسینی و نخلستان ، خاطرات خود را بیان می کند.
منبع : خبرگزاری ایرنا