کتاب و ادبیات

«ناقوس نیمه‌شب»؛ یک رمان گوتیک قرن هجدهمی

تهران- ایرنا- رمان «زنگ نیمه شب» نوشته «فرانسیس لاتام» که نخستین بار در سال ۱۷۹۸ منتشر شد، از ژانر وحشت و ادبیات گوتیک به فارسی ترجمه و راهی بازار نشر شده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، ژانر ادبی گوتیک در قرن هجدهم زمانی متولد شد که داستان با وحشت، توهم، رمز و راز و ابهام مرگ و نفرین موجودات غیرطبیعی و قوانین سورئال آمیخته شد. این نوع رمان که بیشتر با نام هایی چون «قلعه اوترانتو»، «دراکولا»، «فرانکنشتاین»، «سرود کریسمس» و «شبح اپرا» شناخته می شود، مملو از موجودات عجیب و غریب و عجیبی است که گاه از دست می دهند. دل و گاه مردم عادی هستند که پا را فراتر از دنیای معقول و عادی خود می گذارند. بنابراین آثار گوتیک ضمن تاکید بر احساسات، جنبه لذت بخش ترس را نیز روایت می کنند.

این ژانر ادبی با نام‌های معروفش به زبان‌های زیادی ترجمه شده و بارها در فیلم‌های سینمایی اقتباس شده است. این نوع ادبیات بسیار مورد توجه است، اما چیزی که «زنگ نیمه شب» را خواندنی می کند همین است جین آستن لاتوم که از زندگی اش اطلاع زیادی در دست نیست به دنیا معرفی شده است.

فرانسیس لاتام او در سال ۱۷۷۴ در روتردام هلند متولد شد. بعداً به شهر نورویچ انگلستان، جایی که پدرش «هنری» در آنجا متولد شد، مهاجرت کرد و خیلی زود در آنجا به یک نمایشنامه نویس موفق تبدیل شد. او هجده ساله بود که اولین نمایشنامه اش در تئاتر رویال نورویچ روی صحنه رفت و این آغاز موفقیت های پی در پی او بود. در همان زمان شروع به نوشتن و انتشار منظم چندین رمان کرد. این رمان ها به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند. عاشقانه‌های گوتیک که شامل زنگ‌های نیمه‌شب می‌شود و زمان‌هایی که ویژگی‌های سبکی آن از عنوان اولین کتاب این مجموعه، «مردان و آداب» به خوبی مشهود است – رمان‌هایی درباره زندگی اجتماعی اشراف با مقادیر قابل توجهی طنز و طنز.

دیوید پانتر در مقدمه مفصلی که بر این کتاب نوشته، «زنگ های نیمه شب» را عصاره ای از فعالیت های ادبی نویسنده می داند که در بستر تاریخ و رمانتیسم و ​​مالیخولیای اولیه نوشته شده است. او معتقد است: شاید منصفانه ترین قضاوت این باشد که بگوییم فرانسیس لاتام رمانی به نام زنگ نیمه شب در قرن هجدهم نوشت. قرار است بعدا اجرا شود.

در بخشی از کتاب می خوانیم:

آلفونسوس گفت: اگر بر ضد من بود از دیدن او چندان اکراه نمی کردم، اما با این وضعیت نمی توانم با مردی که زخمی کرده ام روبرو شوم و می دانم که این زخم شفای ندارد. او تئودور را پسر خود می دانست و قطعاً اشتباهات او را نادیده می گرفت. چه حسی به من خواهد داشت جز بغض که من یک تیکه تنش از او گرفته ام؟ من از صمیم قلب معتقدم که کار اشتباهی انجام نداده ام، بنابراین نمی توانم از او طلب بخشش کنم و به دلیل غم و اندوهی که برای خود ایجاد کرده ام برای او متاسفم و از طرفی محبت او را مدیون او هستم. نمی خواهم مرا ببیند و دلش شکسته باشد. نه، فرار می کنم و به جای دوری می روم و فراموش می شوم تا بیشتر اذیتش نکنم. صفحات ۲۴۰ و ۲۴۱

کتاب زنگ نیمه شب با ترجمه مریم مهدوی در ۳۴۶ صفحه توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.

منبع : خبرگزاری ایرنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا