همزیستی با رباتها؛ ۲۹ راهبرد برای موفقیت در عصر هوش مصنوعی
تهران- ایرنا- کتاب «همزیستی با ربات ها» نوشته بیل بیشاپ ۲۹ راهکار برای موفقیت در عصر هوش مصنوعی را ارائه می کند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، امروز در عصری زندگی می کنیم که الگوریتم های یادگیری ماشینی و ربات های در حال بهبود مستمر هر روز ابزارهای جدیدی اختراع می کنند. ما توسط انبوهی از ابزارها احاطه شدهایم و اگر مراقب نباشیم، ممکن است بیشتر از اینکه مفید باشند به ما آسیب برسانند. ما باید آگاه باشیم که ربات ها فقط کارهایی را برای ما انجام نمی دهند. آنها هم ما را تغییر می دهند. همانطور که تلفن های هوشمند ما پویایی خانواده های ما و احساس ما را نسبت به جهان تغییر داده است.
الگوریتم ها ما را به عنوان انسان تغییر می دهند، به ما نوید مدینه فاضله می دهند، اما می توانند معامله ای با شیطان باشند. وقتی به الگوریتمها اجازه میدهیم دنیا را اجرا کنند، به آنها اجازه میدهیم ما را اجرا کنند. الگوریتمها «توصیههایی» به ما میدهند که توصیههای خوبی هستند. اما در نهایت ممکن است متوجه شویم که این زندگی ما نیست و این زندگی ایده آل توسط یک ماشین تصور می شود. این وضعیت می تواند ما را به ماشین تبدیل کند.
آیا می خواهیم ماشین شویم؟ با پیشرفت تکنولوژی در دنیای امروز، بزرگترین سوال این است: وقتی ابزاری را اختراع می کنیم، آیا ما استاد آنها هستیم یا آنها استاد ما؟ آیا به عنوان سازندگان ابزار، استفادههای آینده ابزارهای جدید خود را کنترل میکنیم یا برخلاف میل ما، ما را به آیندهای نامعلوم سوق میدهند؟ ابزارهای جدید همیشه انقلابی هستند. اما جایی در طول مسیر تحول را فراموش کردیم. اختراع ابزار خود به هدف تبدیل شد. اگرچه این ابزارها مزایای زیادی به ما دادند، اما برخی از بزرگترین مشکلات ما را حل نکردند. صرف نظر از فرسایش محیطی و تغییرات آب و هوایی، ما همچنان گرفتار فقر، گرسنگی، بیماری روانی، جرم و جنایت و نابرابری بودیم. در واقع اختراع ابزارهای جدید اغلب در ایجاد یا تشدید این مشکلات نقش داشته است.
ربات ها می توانند آینده را پیش بینی کنند اما نمی توانند آن را اختراع کنند. پیش بینی های آنها ریشه در زمان حال و گذشته دارد. آنها به رویدادهای گذشته و حال نگاه می کنند و سپس آن را در آینده منعکس می کنند. فرآیند گذشته-حال-آینده آنها می تواند بسیار مفید باشد، اما به ویژه نوآورانه یا خلاقانه نیست. اما نگرانکنندهتر این است که پیشبینیهای رباتها میتواند به واقعیت زندگی ما تبدیل شود و مشکلات و مشکلات زیادی ایجاد کند.
اطاعت کورکورانه از آنها می تواند منجر به نتایج نامطلوب و حتی فاجعه شود. با قدرتمندتر شدن ربات ها، توانایی پیش بینی آن ها به طور چشمگیری افزایش می یابد. و این پیشبینیها از پیشنهادها به دستورالعملهای دقیق تبدیل میشوند. آنها به ما می گویند که آینده ما چگونه باید باشد و چه نوع آینده ای را باید شکل دهیم.
در دنیای تکنولوژی محور ما، اخلاق اهمیت کمتری دارد. فناوری های جدید بدون هیچ بحثی از اخلاق ایجاد و معرفی می شوند. ما معمولاً وارد ایرادات اخلاقی ابزار جدید نمی شویم مگر اینکه اتفاق بدی بیفتد. اما دیگر دیر شده است. ما فکر می کنیم که می توانیم فناوری را کنترل کنیم اما اشتباه می کنیم. پیشرفت های تکنولوژی اراده خاص خود را دارد. به همین دلیل باید از اخلاق شروع کنیم. ما واقعاً چه می خواهیم؟ چه نوع دنیایی می خواهیم بسازیم؟ چگونه می توانیم خیر را به حداکثر برسانیم و بدی را به حداقل برسانیم؟
به همین دلیل است که ارتباط انسان و ربات ما یک رقص است. ما می توانیم انتخاب کنیم که وارد این رقص نشیم و در ارتباط با تکنولوژی به یک شخصیت منزوی تبدیل شویم یا می توانیم با هر رباتی که وارد می شود برقصیم. یا میتوانیم یاد بگیریم که شریک رباتیک خود را چنان ماهرانه و حتی هوشمندانه در آغوش بگیریم که دنیا به جای بهتری تبدیل شود. ما همچنین می توانیم تصمیم بگیریم که کدام ربات ها به رقص دعوت شوند.
او کتاب «همزیستی با ربات ها» را نوشت. بیل بیشاپ ۲۹ راهکار برای موفقیت در عصر هوش مصنوعی به مخاطبان ارائه می شود.
در مقدمه این کتاب آمده است: همراهی با ربات ها فعالیت بدنی نیست. برای همراهی با روباتها، هوش، خلاقیت و قطبنمای اخلاقی خود را به صحنه میآوریم. اما ابتدا باید شریک خود را بشناسیم.
هر روز که می گذرد، ربات ها، از جمله خود ربات ها، و همچنین سایر فناوری ها مانند هوش مصنوعی، فناوری نانو، اینترنت اشیاء و محاسبات کوانتومی، سریع تر، هوشمندتر و توانمندتر می شوند. آنها همچنین در زندگی ما فراگیرتر می شوند و به همه جنبه های آن راه پیدا می کنند تا جایی که نامحسوس می شوند و فراموش می کنیم که حتی در زندگی ما حضور دارند.
همه ما با آنها روابطی داریم که مانند همه روابط موثر، بی اثر یا هر دو هستند. من دوست دارم فکر کنم که با Google Navigator خود رابطه کاری دارم. این ابزار بخشی جدایی ناپذیر از زندگی من است. من همیشه هنگام رانندگی از آن استفاده می کنم، حتی برای مسافت های کوتاه، برای یافتن بهترین مسیر به آن اعتماد دارم. حالا دیگر برایم مهم نیست که چقدر عالی است، همانطور که هر بار که به آشپزخانه می روم در مورد یخچال فکر نمی کنم.
همزیستی من با موتور جستجوی گوگل سالهاست که ادامه دارد. من یاد گرفته ام که وقتی ناگهان به من می گوید مسیر دیگری را انتخاب کنم یا از بزرگراه خارج شوم، گوش کنم، یاد گرفته ام که باور کنم او چیزهایی را می داند که من نمی دانم و بهترین هایم را می خواهد حتی وقتی به پیشنهاداتش گوش نمی دهم. احساس گناه کنید و فکر کنید شاید بعداً مرا به خاطر نافرمانی مجازات کند.
وقتی با استفاده از google locator به کارهایی می روم احساس آرامش بیشتری می کنم زیرا می دانم که حتی اگر در ترافیک گیر کنم، به موقع به قرار خود خواهم رسید. انجام می دهد، یعنی تحلیل می کند که کجا می روم و چه کار می کنم. اما اخیراً از خودم میپرسم فناوریهایی مانند ناوبری گوگل ما را به کجا میبرند. خوشحالم که یک کلبه چوبی در سه ساعت در شمال تورنتو دارم که بیشتر وقتم را در آن به فکر جهان هستی می گذرانم. وقتی من و همسرم جینی آن را خریدیم، متوجه شدم که ماشینها و کامیونهای زیادی از آن جاده عبور میکنند. و آن خلوت آرامی را که برای من ناراحت کننده بود، بر هم بزنم، اما این روزها افراد کمی از این مسیر استفاده می کنند.
غیر از عبور گاه و بیگاه ماشین ها، تنها تردد کالسکه های اسبی همسایه های آمیش ماست. به این فکر نمی کردم که چرا دیگر در این مسیر ترافیک زیادی وجود ندارد، تا اینکه یک روز که از موتور جستجوی گوگل برای رفتن از خانه به تورنتو استفاده کردم، موتور جستجو به من گفت که از مسیری متفاوت از مسیری که من دارم استفاده کنم. ۲۰ سال پیش گرفته شد گفت این مسیر ۳۰ دقیقه کمتر است، دیگر سه ساعت طول نمی کشد، دو ساعت و نیم است…
۲۹ استراتژی ارائه شده در این کتاب برای موفقیت در عصر هوش مصنوعی
استراتژی شماره ۱: با استفاده از منابع کمتر، رفاه را افزایش دهید
استراتژی شماره ۲: ابتدا به این فکر کنید که می خواهید به چه کسی کمک کنید
استراتژی شماره ۳: یک پیشنهاد ارزشی حول یک ایده بزرگ بسازید
استراتژی شماره ۴: یک شبکه را به طور طبیعی رشد دهید
استراتژی شماره ۵: سوالات هدفمند بپرسید
استراتژی شماره ۶: فراتر بروید و یکپارچه شوید
استراتژی شماره ۷: غیر مادی کردن
استراتژی شماره ۸: سفارشی سازی به صورت عمده
استراتژی شماره ۹: جریان را تسهیل کنید
استراتژی شماره ۱۰: به سمت واقعیت اصلی بروید
استراتژی شماره ۱۱: الگوریتم ها را مهار کنید
استراتژی شماره ۱۲: بدون محدودیت پیش بروید
استراتژی شماره ۱۳: بزرگ فکر کنید، از کوچک شروع کنید
استراتژی شماره ۱۴: ایجاد تحول
استراتژی شماره ۱۵: ایجاد یک پلتفرم از پلتفرم ها
استراتژی شماره ۱۶: استعاری صحبت کنید
استراتژی شماره ۱۷: برای نتایج مستقیم پول دریافت کنید
استراتژی شماره ۱۸: مشکلات را به یک منبع تجدیدپذیر تبدیل کنید
استراتژی شماره ۱۹: دنیای دیجیتال را با دنیای آنالوگ ترکیب کنید
استراتژی شماره ۲۰: آینده را اختراع کنید
استراتژی شماره ۲۱: در وسط قرار بگیرید
استراتژی شماره ۲۲: توجه کنید
استراتژی شماره ۲۳: خارج از دسته بندی های صنعتی باشید
استراتژی شماره ۲۴: ایجاد مشترک
استراتژی شماره ۲۵: همه چیز را اخلاقی تنظیم کنید
استراتژی شماره ۲۶: کار سخت را متوقف کنید
استراتژی شماره ۲۷: هوشمند شوید
استراتژی شماره ۲۸: با طبیعت ارتباط برقرار کنید
استراتژی شماره ۲۹: انسان بودن
درباره نویسنده
بیل بیشاپ او بنیانگذار و مدیرعامل Big Idea، یک شرکت راه حل های خلاقانه در تورنتو است. او همچنین بنیانگذار شبکه اقتصاد نوین است. انجمن جهانی صاحبان مشاغل علاقه مند به اقتصاد جدید. در ۳۰ سال گذشته، بیش از ۵۰۰۰ شرکت در برنامه Big Idea Adventure Bill شرکت کردند.
بیل نویسنده ۱۰ کتاب است که در آنها ظهور رسانه های اجتماعی، برنامه ها، گوشی های هوشمند و مسائل مربوط به اقتصاد دیجیتال مانند حریم خصوصی آنلاین، امنیت سایبری، داده کاوی و الگوریتم های یادگیری ماشینی را پیش بینی کرده است.
این کتاب توسط میشاق شایق در ۳۰۰ صفحه ترجمه و توسط انتشارات دکسا منتشر شده است.
بخشی از کتاب
وقتی به واقعیت اصیل میرویم، با درک اینکه واقعیت در واقع ساخته شده است، کاملاً از درک خود از واقعیت آگاه میشویم. مثلاً چمن چه رنگی است؟ سبز؟ اما آیا واقعا سبز است؟ آنچه سبز به نظر می رسد در واقع امواج نور سبزی است که چمن از خود ساطع می کند و سپس ذهن ما آن را سبز تفسیر می کند. در واقع، چمن سبز نیست. ما در ذهن خود سبز ایجاد می کنیم. واقعیت “سبز” تنها اختراع متقاعد کننده است. ما نمی دانیم که جهان واقعاً چه شکلی است. شکل چمن چیست؟ ما نمی دانیم ما فقط می توانیم نسخه خود را از آن اختراع کنیم.
همین امر در مورد چمن و سبز بودن در مورد همه چیز صدق می کند. ماشین چیست؟ این وسیله ای است که ما را از نقطه A به نقطه B می برد. اما چه چیزی یک ماشین را می سازد؟ لاستیک های اون ماشین؟ فرمانش؟ موتورش؟ نه خودرو مجموعه ای از این قطعات است. ما نمی توانیم به چیزی اشاره کنیم که ماهیت واقعی خودرو را نشان دهد. مانند هر چیز دیگری، خودرو در واقع مفهومی است که ما در ذهن خود ساخته ایم.
چه بخواهیم و چه نخواهیم واقعیت را در ذهن خود ایجاد می کنیم. واقعیت چیزی بیرون نیست. درست اینجاست. و بر اساس آنچه به آن توجه می کنیم، آنچه در مورد آن فکر می کنیم و افرادی که با آنها در تعامل هستیم شکل می گیرد. چیز دیگری که در مدرسه روزنامهنگاری یاد گرفتم این است که رسانهها، چه قدیمی و چه جدید، به ما نمیگویند که چه فکر کنیم، بلکه به ما میگویند در مورد چه فکر کنیم. به همین دلیل باید مراقب اطلاعاتی که در ذهن خود وارد می کنیم باشیم…
منبع : خبرگزاری ایرنا