«پیچک باغ کاغذی»؛ تهدید روزنامهنگاری در پی دستنوشته ابوعلیسینا
تهران- ایرنا- کتاب پیچک باغ کاغذی داستان روزنامه نگاری است که به دنبال یکی از کتاب های دست نویس ابوعلی سینا با حوادث و تهدیدهایی مواجه می شود اما دست از کار برنمی دارد.
به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب «پیچک باغ کاغذی» داستان روزنامه نگاری است که در شناخت نسخه های خطی تخصص دارد و بیش از همه به دنبال کتاب های ابوعلی سینا می گردد. وقتی متوجه می شود یکی از کتاب های ابوعلی سینا قرار است در یکی از حراجی های لندن به فروش برسد، سعی می کند به این شهر سفر کند و کتاب را برای موزه های ایران بخرد.
در این مسیر با تهدیدات زیادی روبرو می شود، از طرفی فردی به نام آقای شهرستانی از شهرهای جنوبی ایران با او تماس می گیرد و می گوید یکی از کتاب های ابوعلی سینا را پیدا کرده است که احتمالا با خط و نگاره های خودش نوشته شده است. . این شخص از عکاس خبری دعوت می کند تا اعتبار کتاب را ارزیابی کند.
در این بین شخصیت داستان متوجه می شود که کتاب در خارج از حراج لندن فروخته شده است، بنابراین برنامه خود را برای ملاقات با آقای شهرشتانی هماهنگ می کند. او به شهری در جنوب ایران سفر می کند و وقتی از فرودگاه به شهر می رود متوجه شلوغی شهر و راهپیمایی معترضان می شود. او در شلوغی راهپیمایی شهری گم می شود و همچنین متوجه می شود که در این روز عده ای که او را تهدید کرده اند دنبالش می کنند. وقتی به قبرستان شهر می رسد وارد اتاقی قدیمی می شود که نویسنده آن را با دقت به تصویر کشیده است. این اتاق سردخانه است. افرادی که او را تهدید کردند در را به روی او قفل کردند.
صبح روز بعد بچه ها او را پیدا می کنند و به شهر خبر می دهند. شهرستان او را از سردخانه بیرون می آورد و به خانه اش می برد. کتاب در زیرزمین خانه شهری در پارچه پیچیده شده است. کتاب دارای نقاشی های زیبایی است که در آن از رنگ های بنفش و طلایی بیشتر از رنگ های دیگر استفاده شده است. این کتاب در مورد هفت بخش مختلف عشق صحبت می کند.
وقتی روزنامهنگار با شهری به بازار فرشفروشان شهر میرود و به آنها اطلاع میدهد که کتاب دزدیده شده است، آنها به جستجوی کتابی میپردازند که داستان را شکل میدهد.
درباره نویسنده
مهدی سحابی چهاردهم بهمن ۱۳۲۲ در شهر قزوین در محله ای معروف به «جاده کوشک» به دنیا آمد. در سال ۱۳۴۲ با اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز در رشته نقاشی پذیرفته شد و توانست وارد دانشکده هنرهای تزئینی تهران شود. پس از پایان تحصیلات، پس از گذراندن خدمت سربازی ابتدا در رشته سینما ابتدا ایران را به مقصد ایتالیا ترک کرد و سپس در آکادمی هنرهای زیبای رم به تحصیل در رشته نقاشی پرداخت.
سحابی در سال ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و علیرغم تلاش هایش نتوانست موفقیتی در عرصه سینما پیدا کند و به همین دلیل عطایی برای همیشه به او هدیه کار در سینما را داد. از دهه ۶۰ با قدرت وارد عرصه ترجمه شد و در کنار این حرفه به خلق آثار هنری و برگزاری نمایشگاه های مختلف پرداخت. سحابی در ۲۷ آبان ۱۳۸۷ با کوله باری از آثار حرفه ای دنیا را ترک کرد.
بخشی از متن کتاب
مردی که از شهر به دنبال من بود بالاخره مرا پیدا کرد. او خبر مهمی داشت و از من می خواست کار سختی انجام دهم، اما لازم دید ابتدا خود را معرفی کند و به تفصیل بگوید که یکی از خوانندگان قدیمی مجله است، اغلب نامه می نویسد و دو سه بار نامه هایش نوشته است. در صفحه خوانندگان منعکس شده است، او به این یا آن قسمت از مجله و حتی سلسله مراتبی از چندین گزارش و مقاله که در مقابل خود از “فوق العاده منحصر به فرد” درجه بندی کرده بود بسیار علاقه مند است. با اشاره به تاریخ و گاه شماره مجله ذکر می شد: «آه… کار بود». اشاره او به شماره های مجله، هرچند مربوط به چند سال پیش نبود، حس فراموش شده عجیبی را زنده کرد، نیمی حسرت و نیمی آسودگی، مانند خاطره ای سخت یا ناخوشایند که متن ها را در دوره ای شاد یا در دل خود می خوانید. جوانی و سبک روزگاری بود که هر شماره مجله به یک اندازه و با همان رنگ روی مجله کنار عنوان چاپ می شد. این یک عدد ساده نبود که در هر هفته یا هر ماه یک عدد افزایش یابد و هر عدد جدید به اعداد قبل از خود ادامه دهد. هر عدد جدید، علاوه بر عددی که جزء لاینفک نامش می شد، به خودی خود مستقل بود، علامت تولدی که آن عدد بر آن تاکید داشت و سپاسگزارش بود، شکری که نمی شد، ذوقی که نمی شد. ممکن بود بین ممکن و غیرممکن در نوسان بود و دوباره ممکن شد. یک بار دیگر
کتاب «کاغذی باغ پیچک» در ۳۳۲ صفحه، شمارگان ۷۰۰ نسخه، در سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات مرکزی به چاپ سوم رسیده است.
منبع : خبرگزاری ایرنا