چرا ایران و ایرانی همیشه در معرض تسلیت است؟
سه روز از حادثهی معدن طبس میگذرد. حادثهای که جان پنجاه و دو هموطن را گرفت.
یک- حالا تب ارسال پیامهای تسلیت از سوی مقامات و مسئولان فروکش کرده است و چند روز دیگر اوضاع عادی میشود. معدن معدنجوی طبس پنجاه و دو کارگر جدید را استخدام میکند و دیگر کسی سراغی سختی کار کارگران معدن نمیگیرد. فراموش میکنند که کارگران معدن با حقوقی بسیار اندک، به قیمت جانشان هر روز سر کار میروند و بازمیگردند. شمارش معکوس برای حادثهی بعدی و زخمی که قرار است بر دلها بنشیند، آغاز خواهد شد. اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۶ بود که در انفجاری در معدن زغال سنگ یورت، ۴۳ کارگر معدن جان خود را از دست دادند. ۱۵ آبانماه ۱۳۹۶، رئیس کل دادگستری استان گلستان اعلام کرد براساس جمعبندی گزارش کمیته حقیقتیاب، مقصر حادثه کارفرما بوده اما تکرار این فاجعه در فاصلهای این چنین کوتاه نشان میدهد ناظران ، مسئولان و سیاستگذاران از وظیفهی اصلی خود یعنی تلاش برای پیشگیری از حوادثی از این دست غافل شدهاند. این چنین است که هر از چندی اتفاقی رخ میدهد و اعداد بزرگتر میشود. البته که اینها عدد نیستند و پشت هر عدد یک زندگی نکرده، انبوهی آرزو و جانی از دست رفته پنهان است.
دو- آمارهای تصادفات جادهای را ببینید. تنها در سال ۱۴۰۲ بیست هزار و ۴۵ جان، در جادههای ایران از دست رفته است. سالهای قبل از آن هم وضعیت همین بوده. کم و زیاد، هر سال در کمترین حالت پانزده هزار نفر و در بیشترین حالت بیست هزار نفر در این جادهها میمیرند اما خبری از تغییر نیست. همه چیز بر همان منوالی که بود پیش میرود و اگر سالی تعداد کشتهها کاهش یابد، فضا مساعد میشود تا مقامات و مسولان با آمارهای کاهش یافته عکس یادگاری بگیرند و افتخار کنند که به جای بیست هزار نفر، نوزده هزار نفر در جادهها جان باختهاند. نکتهی تاسفبار اینکه کسی بزرگی اعداد را در جادهها نمیبیند. مسافران نفر به نفر جان میبازند تا کار مسئولان کمتر شود و نیازی به تسلیت و همراهی نیز نداشته باشند. هیچ کجا عزایی عمومی برای بیست هزار جان باختهی تصادفات جادهای اعلام نمیشود. کیفیت خودرو و جاده و رانندگی نیز قرار نیست دستخوش تغییر شود.
سه- این شرایط محصول نوع نگاه سیاستگذاران ایران است که «واکنش» را بر «کنش» ترجیح میدهند. کارویژهی آنها واکنش است. هر اتفاقی که رخ میدهد واکنشی نشان میدهند و منتظر اتفاق بعدی میمانند. حالا از پس گذشت سه روز از اتفاق فاجعه بار در طبس، پرچمهای عزای عمومی در این شهر به تدریج جمع میشود و سایرین نیز سر کار خود میروند. با این احتمال که ممکن است دوباره گاز متان منفجر شود و معدنچیان بمیرند. تک به تک، گروهی ، زیر آوار، در انفجار ، در تصادف جادهای و …
چهار- مقدس زاده، رئیس کانون شورای اسلامی کار خراسان جنوبی گفته است: یک سنسور گاز متان نداریم. اگر یک سنسور گاز متان مانند معدن مرکزی داشتیم این اتفاق نمیافتاد. همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی نیز گفته است: «شرایط سخت کاری و بازنشستگی کارگران عزیز روی دیگر ناترازیها و برداشت ارزش افزوده کشور توسط کاسبان تحریم است.» اما روزنامهای اصولگرا خود مسالهی تحریم را در این ماجرا موثر دانسته است.
هر چه هست تکرار مکرراتی است که مدتهای طولانی است میشنویم. در حالی که جان کارگر معدن در گرو وجود سنسور متان است، مقامات دولتی درگیر اظهار نظر در خصوص رجیستری یک نوع گوشی خاص هستند و وقتشان صرف تلاش برای قطع دسترسی کاربر ایرانی به این گوشی است و همهجا سئوال این است که بالاخره خودروی دست دوم وارد میشود یا خیر؟ کاش مقامات دولتی تصمیم بگیرند دربارهی سنسور متان حرف بزنند، دربارهی سیستمهای ایمنی، دربارهی ارتقای امنیت شغلی و تحریم را بابت این ماجرا دور بزنند.
پنج- دیروز انفجارهای پیاپی در شهرک صنعتی در گرمسار رخ داده، قبل تر هم این اتفاق افتاده و تا زمانی که روال همین است باز هم رخ خواهد داد. ایران و ایرانی همیشه در معرض تسلیتگویی است مادامی که واکنش بر کنش ترجیح دارد.
۲۲۳۲۲۳