رابطه و ازدواج

چگونه به نوجوانان و جوانان مضطرب کمک کنیم؟

کلینیک روانشناسی و نیروی کار آوان – زمانی که نسل Z (متولد بین سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶) وارد بازار شد، فناوری از قبل در حرکت بود و ۳۳ درصد از Gen Zers بیش از شش ساعت در روز را صرف تلفن‌های همراه خود می‌کردند. بیشتر این ۶ ساعت صرف گشت و گذار در شبکه های اجتماعی شد. این پدیده منجر به مقایسه اجتماعی شده است که اغلب به طرق مختلف باعث عدم اعتماد به نفس افراد می شود. در واقع، جوانانی که بیش از پنج ساعت در روز از رسانه های دیجیتال استفاده می کنند (کاربران سنگین)، ۴۸ تا ۱۷۱ درصد بیشتر در معرض نارضایتی و رفاه پایین (از جمله افسردگی و حتی افکار خودکشی) هستند. کاربران سنگین رسانه های دیجیتال دو برابر بیشتر در معرض خودکشی هستند.

علاوه بر این، ژنرال Z باید با فضای سیاسی متلاطم، مسائل زیست‌محیطی جاری و رکودهای اقتصادی مختلف دست و پنجه نرم کند و ۳۹ درصد از آنها ترس از ناامنی مالی را عامل اصلی استرس خود گزارش کرده‌اند.

تحقیقات همچنین نشان داده است که Gen Z به عنوان پر استرس ترین جمعیت در محل کار (۹۱ درصد) ظاهر می شود و آنها واقعاً برای مقابله با استرس تلاش می کنند. همان داده ها نشان داد که استرس غیرقابل کنترل تقریباً بر یک چهارم پاسخ دهندگان ژن Z (23 درصد) تأثیر می گذارد و تقریباً همه (۹۸ درصد) برای مدیریت علائم فرسودگی شغلی در تلاش هستند. چه خبر

بسیاری از اضطراب های مدیریت نشده، صرف نظر از دلایل مختلفی که ژن Z را در این وضعیت قرار می دهد، با کمک و آموزش مدیریت استرس قابل کنترل است، اما با تشویق افراد به اجتناب از رفتارها نمی توان به آن کمک کرد. رفتار اجتنابی از اضطراب ناشی می شود و روشی است که مغز برای فرار از ناراحتی ناشی از تفکر مبتنی بر ترس “چه می شود اگر …” است. زمانی که این عادت به عادت تبدیل شود، ترک آن بسیار دشوار است. به گفته بریجت فلین واکر، نویسنده کتاب تسکین اضطراب اجتماعی برای نوجوانان، اگر یک فرد جوان به رفتار اجتنابی خود ادامه دهد، نمی تواند یاد بگیرد که اگر متوقف شود، هیچ اتفاق وحشتناکی رخ نخواهد داد.

حالا بیایید در مورد نحوه عملکرد آن صحبت کنیم. حلقه نگرانی در سیستم لیمبیک مغز قرار دارد، منطقه ای که در هنگام احساس خطر، واکنش جنگ یا گریز مشتعل می شود. از آنجایی که مغز تفاوت بین تهدیدهای واقعی و خیالی را نمی داند، صرف نظر از واقعی بودن یا فیزیکی بودن خطر یا ترس از تحویل ندادن مقاله به معلم در کلاس، فعال می شود.

برای جلوگیری از این ناراحتی، فرد جوان ممکن است کلاس را رها کند. در دنیای حرفه ای، آنها ممکن است از درخواست افزایش حقوق شایسته از رئیس خود امتناع کنند، از افشای نگرانی مشروع خودداری کنند و به جای مقاومت در برابر گفتگوی رو در رو با مافوق، دست از کار بکشند. این رفتار اجتنابی تلاشی برای کاهش اضطراب است. متأسفانه، این تنها یک راه حل موقتی است که می تواند در دراز مدت ناتوان کننده باشد. دلیل آن در زیر آورده شده است.

تفکر وسواسی جبری (OCT) در محل کار. کلمه اختلال به دو دلیل جایگزین شده است. اولاً، کلمه اختلال کلمه شرم آور است که احساس نقص، نقص، آسیب دیده و متفاوت بودن را برمی انگیزد. دوم، با جایگزینی کلمه اختلال با کلمه تفکر، اکنون در حال گسترش و عادی سازی تفکر وسواسی هستیم که شامل همه ۸ میلیارد نفر ما در جهان است و نه فقط طیف شدیدتر. حقیقت این است که هیچ یک از ما نیستیم که یک فکر مزاحم و ناخواسته را تجربه نکرده باشیم. حتی راهبان ذن هم باید این را تجربه کرده باشند و شاید این تجربه ناخوشایند انگیزه راهب شدن آنها را داشته باشد.

در اینجا مثالی از اینکه چگونه OCT منجر به رفتار اجتنابی می شود آورده شده است. بیایید با یک مثال بسیار رایج و ملموس شروع کنیم. آرش دانش آموز است و به سمت کلاس درس می رود. او تنها دو دقیقه با دانشگاه فاصله دارد که در کمین قرار می گیرد و فکر می کند فراموش کرده در اتاق خوابگاهش را قفل کند. او که کنسول بازی دوستش را به امانت گرفته بود، ناگهان وحشت می کند و فکر می کند ممکن است کنسول بازی دزدیده شود و چگونه به دوستش توضیح دهد و چگونه خسارت را در چنین اتفاقی بپردازد. آرش در «فکر وسواسی جبری» است و برای بررسی قفل در اتاق به خوابگاه برمی گردد و با دست زدن به دستگیره در متوجه می شود که در تمام مدت قفل بوده است، بلافاصله موجی از آرامش او را فرا می گیرد. این احساس آرامش، رفتار جاناتان را نیز تقویت می کند، زیرا او پاداشی دریافت می کند.

این روش همچنین روی رفتار اجتنابی که از اضطراب ناشی می شود، کار می کند. وقتی دانش آموزی قبل از کلاس دچار موجی از اضطراب می شود و سپس تصمیم می گیرد که به کلاس نرود تا کمتر احساس اضطراب کند، این رفتار بلافاصله تقویت و نهادینه می شود. دفعه بعد که دانش آموز دچار حمله اضطرابی شود، گذر از این احساس و رفتن به کلاس سخت تر خواهد بود.

متأسفانه، به دانش‌آموزان مبتلا به اضطراب، امکاناتی داده می‌شود که به آن‌ها اجازه می‌دهد در صورت نیاز کلاس را ترک کنند یا اجازه می‌دهند با انعطاف‌پذیری در کلاس شرکت کنند. برای نوجوانان و جوانان مفید نیست و باعث آسیب می شود. زیرا افکار غیر قابل تحمل را قوی تر می کند و به نوبه خود منجر به رفتارهایی می شود که در دنیای حرفه ای ناپایدار هستند. این امر همچنین می تواند دستیابی به روابط سالم و حفظ آن را به چالشی تبدیل کند.

خطر بزرگ‌تری که ما ایجاد می‌کنیم (از جمله والدین و معلمان خوش‌نیت که با جوانان در آموزش‌های متوسطه و عالی کار می‌کنند) این است که هر بار که آنها را قادر می‌سازیم از مسئولیت شانه خالی کنند، این پیام را می‌فرستیم که باور نداریم آنها می‌توانند. to do مانند این پیامی که امروز از فعالان حوزه کنکور می شنویم: “اگر برای حمایت و محافظت از شما اقدام نکنیم، شکست می خورید.”

اگر قدمی فراتر برداریم، این می تواند منجر به احساس درماندگی آموخته شده، انزوا و افسردگی شود.

به عنوان والدین، مربیان، معلمان و مدیران، باید از توانمندسازی جوانان خود فاصله بگیریم و در عوض به آنها اجازه دهیم ما را توانمند کنند. باید کمی سخت‌تر شویم و بگذاریم زندگی کمی بیشتر ما را هدایت کند. یعنی نوازش کمتر و ماجراجویی بیشتر.

ما به خوبی می دانیم که بیشتر قدرت، شجاعت و خرد درونی ما ناشی از کشمکشی است که زندگی برای ما به ارمغان آورده است. بدون تعارض، رشد شخصی و بدون رشد شخصی، شادی وجود ندارد.

هدف پرورش جوانان شاد، سازگار و با اعتماد به نفس است که برای کمک به کشور و جهان مجهز هستند. آنها گاهی اوقات شکست می خورند، اشکالی ندارد.

محمدامین مختاریان

مطالب مشابه:

به این محتوا امتیاز دهید

منبع: کلینیک آوان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا