رابطه و ازدواج

5 آسیب خشم سرکوب شده

کلینیک روانشناسی و مشاوره ایوان – بسیاری از افراد خشم را یک احساس بد می دانند، احساسی که باید آن را سرکوب کنند، پنهان کنند یا به سرعت خنثی کنند. با این حال، برخلاف تصور رایج، خشم یک احساس طبیعی است که نه خوب است و نه بد، فقط وجود دارد و کارکردی را انجام می دهد.

متأسفانه، به دلایل بی‌شماری از جمله تجربه خانوادگی و شرایط اجتماعی، بسیاری از مردم خشم را یک احساس «بد» یا حتی غیراخلاقی می‌دانند و ناخودآگاه عمیقاً این احساس طبیعی را سرکوب می‌کنند. با این حال، آنچه سرکوب می شود به طور خودکار ناپدید نمی شود.

افرادی که خشم را درونی می کنند آن را در بدن و ذهن خود نگه می دارند. آنها ممکن است خشم را به سمت خود هدایت کنند و در بیشتر موقعیت ها خود را سرزنش کنند. هنگامی که خشم خود را به سمت خود معطوف می کنند، ممکن است دچار افسردگی، اضطراب و جسمانی شدن (احساس درد فیزیکی یا بیماری جسمی) شوند.

علائم خشم سرکوب شده

در اینجا برخی از اثرات خشم سرکوب شده آورده شده است:

افسردگی

روانکاوان مدتهاست می دانند که وقتی خشم سرکوب و درونی می شود، به افسردگی تبدیل می شود. افراد مبتلا به این گرایش زمانی که واقعاً از چیزی عصبانی هستند از همه چیز ناراحت و غمگین می شوند.

افرادی که خشم سرکوب شده آنها به افسردگی تبدیل می شود ممکن است مکانیزم دفاعی به نام همذات پنداری با متجاوز را اتخاذ کرده باشند. یعنی زمانی که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند، بخشی از روح آنها رفتار پرخاشگرانه را درونی می کند و این باعث می شود که قلدرها در ذهن فرد تداوم پیدا کنند. آنها ممکن است یک “ندای درونی انتقادی” در درون خود داشته باشند که دائماً آنها را تحقیر می کند. منتقد درونی آنها به طور مداوم به آنها حمله می کند، درست مانند والدین، قلدرها یا معلمان منتقدشان.

کسی که خشم را سرکوب می کند، اگر مستقیماً آن را ابراز کند، ممکن است از طرد شدن یا رها شدن بترسد. هنگامی که تنش رخ می دهد، ترس از اینکه خشم روابط را مختل کند، بر همه احساسات غلبه می کند. هنگامی که خشم به سمت درون هدایت می شود، می تواند تبخیر شود و به شرم و گناه سمی تبدیل شود. چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، این شرم و گناه راه را برای افسردگی هموار می کند.

انقیاد

خانواده، مدرسه یا مذهب به برخی افراد آموخته اند که خشم یک احساس بد یا حتی غیراخلاقی است. آنها از قدرت خشم خود می ترسند و هنگامی که خشم ظاهر می شود، درگیری درونی شدیدی را احساس می کنند. آنها ممکن است فوراً به جای نیازهای خود، تمرکز خود را به نیازهای دیگران یا “آنچه که موقعیت می طلبد” تغییر دهند. برای جلوگیری از درگیری، آنها شنونده یا صلح‌جو می‌شوند و هر کاری که لازم است برای حفظ صلح و هماهنگی انجام می‌دهند.

این تمایل به ویژه در میان افرادی که از نظر عاطفی حساس و بسیار همدل هستند رایج است. تجربیات زندگی به آنها آموخته است که “بیش از حد دراماتیک”، “بیش از حد رک” و “بیش از حد به چیزهای کوچک اهمیت دهند”. آنها سعی می کنند هیجان و انرژی خود را به روش های آگاهانه یا ناخودآگاه کنترل کنند. در کودکی سرشان را پایین نگه می داشتند تا والدین افسرده خود را ناراحت نکنند و والدین پرخاشگر را تحریک نکنند. نقش آنها در خانواده میانجی یا نامرئی بود و هر کاری می کردند تا کسی را با نیازهای عاطفی خود آزار ندهند. آنها برای حفظ آرامش ترجیح می دهند دیگران را راضی کنند و برای ایجاد تنش خشم خود را ابراز نمی کنند.

پارانویا

پارانویا (بدبینی) یک اثر کمتر شناخته شده خشم سرکوب شده است، اما می تواند ظاهر شود. هنگامی که یک فرد خشم را سرکوب می کند، گاهی اوقات می تواند آن را بیرون بیاورد. آنها به جای اعتراف به اینکه چیزی باعث ایجاد احساس خصومت در آنها شده است، این احساسات را به دیگران منتقل می کنند و با دیگران به عنوان دشمنان خود رفتار می کنند. آنها دنیا را مکانی عجیب و خطرناک می بینند و به سختی می توانند به کسی اعتماد کنند. هر زمان که حتی به صورت خفیف خود را ابراز می کنند، ترس غیرمنطقی را تجربه می کنند که دیگران آنها را تلافی کرده و مجازات کنند.

انصاف

این نوع عصبانیت آرامتر است و حتی اگر ابراز شود به صورت «ناامیدی» یا «آزار» بیان می شود. هنگامی که خشم سرکوب شده با تمایلات کمال گرا یا وسواسی-اجباری ترکیب می شود، ممکن است به شیوه ای خودپسندانه ظاهر شود که در آن فرد به شدت از خود و دیگران با معیارهای بی امان انتقاد می کند. افرادی که به شدت کمال گرا هستند، خشم خود را به دو دلیل کاهش می دهند: انباشته شدن نفرت از خود به دلیل ناتوانی در برآورده کردن استانداردهای خود، یا عدم احترام به اصول اخلاقی دیگران. وقتی آنها زندگی خود را وقف انجام کار درست و استانداردهای بالا کرده باشند، احساس رنجش در زمانی که دیگران این کار را نمی کنند قابل درک است.

اغلب اوقات، افراد مبتلا به خشم خودپسندانه عصبانی به نظر نمی رسند، بلکه بسیار متمدن، کنترل شده و حتی متشنج به نظر می رسند. از آنجایی که آنها دوست ندارند خود را فردی عصبانی بدانند، به ندرت ناراحتی خود را ابراز می کنند یا اعتراف می کنند. با این حال، زمانی که آنها احساس توجیه می کنند، ممکن است با نوعی عصبانیت منفجر شوند که افراد را شوکه کند.

منفعل-تهاجمی

خشم منفعل-تهاجمی اغلب شامل رفتارهای خودداری می شود. یک فرد ممکن است چیزی را فراموش کند، مسئولیت های خود را نادیده بگیرد، به تعویق بیاندازد یا در یک کار خوب عمل نکند. آنها ممکن است شریک خود را سرد به نظر بیاورند، اظهارنظرهای کنایه آمیز کنند، قول ها را فراموش کنند یا سرسختانه از انجام هر درخواستی امتناع کنند. فردی که خشم منفعل – پرخاشگرانه دارد می تواند به طور نامحسوس دیگران را آزار دهد و دیگران را مصمم به انتقام گرفتن از آنها کند.

خشم منفعل-تهاجمی می تواند به طور خاموش و تدریجی به روابط آسیب برساند. کسانی که خشم منفعل-تهاجمی را دریافت می کنند بدون اینکه بدانند چرا احساس تنبیه و حمله می کنند. حتی با بهترین نیت، آنها نمی دانند چه کاری می توانند انجام دهند تا رابطه خود را با شخصی که دارای خشم منفعل-تهاجمی است، بهبود بخشند.

5 آسیب خشم سرکوب شده

اثرات خشم سرکوب شده می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • علائم روان تنی و بیماری های جسمی مانند سردرد، سرفه مزمن و مشکلات گوارشی
  • بی حسی عاطفی
  • بی حالی
  • افسردگی یا دیس تایمی
  • غم طولانی بدون دلایل روشن
  • فقدان انگیزه، اهمال کاری مزمن
  • اصرار بر خودآزاری
  • نمی توانند از خود دفاع کنند و در نتیجه به دیگران اجازه می دهند از آنها سوء استفاده کنند
  • داشتن استانداردهای بی دلیل بالا و مستمر
  • داشتن یک منتقد درونی سرسخت
  • ناتوانی در آرامش یا لذت بردن از زندگی
  • سردرگمی احساس خود و هویت
  • مورد سوء استفاده یا سوء استفاده دیگران به دلیل ناتوانی در تعیین حد و مرز
  • هم وابستگی
  • پارانویا و اضطراب شدید
  • تمایل به قضاوت دیگران
  • بیگانگی و انزوای اجتماعی
  • رفتارهای خود ویرانگر
  • طغیان های ناگهانی که دیگران را شگفت زده می کند
  • نارضایتی در روابط و دوستی ها
  • روابط ناپایدار و طلاق

خشم یک احساس مهم در روان انسان است و نباید آن را طرد یا انکار کرد. اگر بتوانیم یاد بگیریم متوجه آن شویم و پیامی را که می خواهد منتقل کند دریافت کنیم، می تواند مفید باشد. از طریق خشم قاطع، ما احساسات انسانی و طبیعی را مهار می کنیم تا مرزهای خود را بازیابی کنیم و برای حق مسلم خود مبارزه کنیم. خشم وجود دارد و اینکه بتوانید از کسی که از حد شما فراتر می رود عصبانی شوید نشانه سلامت روان است.

محمدامین مختاریان

مطالب مرتبط:

4.1/5 – (14 امتیاز)

منبع: کلینیک آوان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا