سیاست

خط قرمز 

پیش از انقلاب اسلامی بویژه در سال‌های حکومت پدر و پسر ملعون پهلوی، استقلال ایران کمترین مفهومی نداشت؛ رضا پالانی را انگلیسی‌ها آوردند و بردند و وی بدون اجازه آنها حق کمترین کاری نداشت؛ محمدرضا نیز حتی ضعیف‌تر از رضاخان بود و آنقدر از سوی قدرت‌های وقت نادیده گرفته می‌شد که سران ۳ کشور انگلیس، شوروی و آمریکا بدون اطلاع و حضور وی در جمع‌شان، اجلاس تهران را برگزار و عکس یادگاری انداختند!

۱/ استقلال ایران با برآمدن نظام جمهوری اسلامی پدیدار شد. کشوری که سال‌ها پادشاهانش برای تغییر وزیر و نخست‌وزیر یا دادن امتیازات مختلف به قدرت‌های جهان تحت فشار بودند و کمترین استقلالی در تصمیمات‌شان نداشتند، از سال ۵۷ استقلال خود را به کف آورد و در ۴۶ سال اخیر نه تنها به خوبی از آن محافظت کرد؛ بلکه آن را روز به روز قوی‌تر نمود. استقلال ایرانیان تابعی از شاکله نظام دینی محکمی است که با فروپاشی رژیم گذشته به دست آمد و با دین در کنار ملیت، موجب کسب و تقویت آن شد. جمهوری اسلامی یک نظام اعتقادی است که بر آرمان‌های تغییرناپذیری تکیه دارد که استقلال نخستین شعار آن است؛ از این رو کارگزاران نظام از جمله رئیس‌جمهور باید از استقلال کشور حمایت کنند و هرگز آن را به مذاکره با بیگانگان و دشمنان نگذارند. مسؤولان کشور باید از موضع کشوری مستقل با جهان خارج گفت‌وگو کنند، نه آنگونه که در دهه گذشته رخ داد – و آثار شومش هم‌چنان ادامه دارد – از موضع نمایندگان یک کشور ضعیف رفتار نمایند.

۲- استقلال به معنای آن نیست که ایران در برخورد و مذاکره با دیگر کشورها دارای موضعی انعطاف‌ناپذیر و قهرآمیز باشد. این نه تنها نشانه استقلال نیست؛ بلکه زیاده‌روی محسوب می‌شود. منظور این است که مقامات ایرانی کشور را مستقل بدانند، نه مستعمره آمریکا! ایران نزدیک به نیم قرن است کشور سابق نیست و استقلال خود را مقتدرانه به دست آورده و آن را با خون‌های پاک ۳۰۰ هزار شهید حفظ و حراست کرده است.

۳- با اعتنا به این نکته که استقلال کشورمان مبتنی بر ستم نکردن و ستم‌ناپذیری، مردم‌گرایی و معنویت است و هر موفقیتی با وجود تحریم‌های گسترده ۴ دهه‌ای کسب کرده، به سبب حفظ و تحکیم استقلال بوده است، مستقل بودن ایران در سطح گروه‌ها و افراد آزاده جهان نیز مورد توجه، تمجید و الگوگیری بوده است. ایران مستقل که به قدرت‌های دنیا باج نمی‌دهد و با این حال خود را به خوبی حفظ کرده و ارتقا داده است، در سطح بین‌المللی هواداران بسیاری دارد و اینک می‌تواند به شکل‌دهی یک بلوک قدرتمند در برابر بلوک زورگویان بپردازد. این مقاومت ایران مستقل بود که موجب شد فلسطینیانی که در حال فراموشی اشغال کشورشان بودند، بار دیگر بیدار شوند. استقلال ایران باعث فرار آمریکا و شوروی از افغانستان و پایان اشغال آن ظرف ۳ دهه از سوی شوروی سابق و ایالات متحده شد؛ استقلال ایران موجب شد عراقی که سال‌ها توسط سفیر آمریکا در بغداد اداره می‌شد، به عراقی‌ها بازگردد و دارای دولت مستقل شود. اگر ایران قوی مستقل نبود، هیچ یک از این موارد رخ نمی‌داد.

اگر امروز مقامات ایران با گام‌های استوار وارد کشورها و سازمان‌های دنیا می‌شوند، بدون لکنت از حقانیت کشور دفاع می‌کنند و بر اقتدار نظام می‌افزایند یا سران و مقامات بلندپایه ۶۵ کشور دنیا برای عرض تسلیت شهادت رئیس‌جمهور عزیز و همراهان ایشان رهسپار تهران می‌شوند و در هند و لبنان و پاکستان و ترکیه و سوریه در پی آن اتفاق ناگوار عزای عمومی اعلام می‌شود، دلیل آن استقلال کشورمان است.

۴- اینک در آستانه انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری قرار داریم. یکی از نامزدها که به اعتراف خود، کارشناس هیچ امری نیز نیست، در مناظرات و اجتماعات هوادارانش، کشور را ضعیف و نیازمند لطف بیگانگان نشان داد. وی خواه‌ناخواه استقلال نظام را زیر سوال برد. اگر این شخص به ریاست جمهوری برسد، با این دیدگاه که نسبت به توان و استقلال کشور دارد و در این باره دچار ابهام است و یکسره از احیای توافق پرعیب و ایراد برجام(آنطور که غرب می‌خواهد با افزودن محدودیت‌های بیشتر برای ایران در نسخه جدید آن) می‌گوید، قادر به حفظ استقلال کشور نیست و چه بسا با این افکار که برایش اندیشیده‌اند، لطمات جبران‌ناپذیرتری نسبت به دوران سیاه روحانی متوجه کشور و ملت شود. انفعال این نامزد در برابر دشمنان در همین ایام تبلیغات کاملا عیان شد و در صورت پیروزی، او از اقتدار جهانی نظام می‌کاهد و در نتیجه هزینه‌های مردم را افزایش خواهد داد.

۵- استقلال تضعیف‌شده ایران مقابل آمریکا و تروئیکای اروپا در دوران ۸ ساله دولت‌های یازدهم و دوازدهم که رئیس‌جمهور «بدیم بره» سر کار بود، ۳ سال پیش با بازگشت قطار کشور به ریل استقلال، بار دیگر رو به قدرت‌نمایی آورد که ثمرات آن را هم می‌بینیم و کشور به دوران عزت و عظمت بازگشته است. استقلال ما در آن دوران تاریک تحت فشار آمریکایی‌ها و تسلیم بودن دولتمردان وقت، محدود بود و در حالی که آمریکا در حال تعطیل کردن برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران بود، با باج‌دهی‌های بی‌پایان برخی عوامل خودباخته داخلی، استقلال کشور نیز زیر سوال رفت. دهه ۹۰ کشور متحمل هزینه بالایی شد؛ هم استقلال کشور دچار ضعف شده بود؛ هم اقتصاد و امنیت‌مان. شیوه کشورداری آنها شرایط را به گونه‌ای رقم زده بود که علاوه بر تهدید منافع ایران، منافع کشورهای حامی ایران و محور مقاومت نیز از سوی آنان تهدید شد. غرب وقتی بی‌اهمیتی استقلال کشور برای غرب‌زدگان ایرانی را دید، درصدد برآمد برجام‌های ۲(موشکی) و ۳(منطقه‌ای برای انهدام کامل محور مقاومت) را بر تهران تحمیل کند. در آن مقطع دولت ایران مدعی بود اگر استقلال کشور تضعیف می‌شود، در عوض تحریم‌ها برداشته و اقتصاد رونق می‌گیرد. اما استقلال ضعیف شد، برجام توسط رئیس‌جمهور دیوانه وقت آمریکا پاره شد، تحریم‌ها ۲ برابر و ارزش پول ملی کشور نیز بطور بی‌سابقه‌ای کاهش یافت! البته در میان دولتمردان آمریکایی، فرانسوی، آلمانی، انگلیسی و صهیونیست، حس رضایت نسبت به ایران مشاهده می‌شد و ایده سراسر خسارتبار برجام برای ما، برای آنها نتایج پرشماری داشت.

۶- غرب در چند دهه نتوانسته بود خدشه‌ای به استقلال ایران وارد کند؛ کاری که غرب‌گرایان به راحتی آن را انجام دادند. آنها به خوبی و البته فریبکارانه ملت نجیب ایران را از حقوق خود دور کردند. حالا چند روز است از اردوگاه اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان جنجال بزرگی برخاسته و همان‌ها که در فاصله سالهای ۹۲ تا ۱۴۰۰ سکان دولت را در دست داشتند و استقلال ایران را زیر پا گذاشتند، هشدار می‌دهند نمی‌توان با دنیا با این روش‌(روش عزتمندانه شهیدان رئیسی و امیرعبداللهیان) مواجه شد و دوره شعارهای انقلابی به سر آمده است.

اما تجربه رفتار ایران در ۳ سال اخیر به خوبی اثبات کرد پافشاری بر استقلال، ایستادگی در برابر فزون‌خواهی غرب و اصرار بر حقوق قانونی ملت، برکات زیادی دارد.

منبع : ایرنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا