کتاب و ادبیات

چهار راهبرد کلیدی برای عبور از بحران تنهایی

تهران – ایرنا – دکتر ویوک اچ مورتی در کتاب “با هم، قدرت شفابخش روابط انسانی در دنیای کم و بیش تنها” از قدرت شفابخش روابط انسانی می گوید و چهار راه حل کلیدی برای غلبه بر بحران را پیشنهاد می کند. دنیای کنونی، یعنی تنهایی.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، کتاب «با هم» از مجموعه کتاب هایی با عنوان امکان این در مورد ترک عادت های بد، عادت های موفقیت، راه های کنترل خشم و عصبانیت، راه های تغییر نگرش و در نهایت راه های رسیدن به آرامش است.

“با هم، قدرت شفابخش ارتباطات انسانی در دنیای کم و بیش تنها.” Vivek H. Morty داستان‌های الهام‌بخش و دلگرم‌کننده از افراد و جوامعی را روایت می‌کند که گام‌های بلندی برای نشان دادن اینکه به دیگران تنها نیستند، برداشته‌اند.

دکتر مورتی که زندگی پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است، از خاطرات خود به عنوان نمونه ای واقعی از نحوه برخورد با مسئله تنهایی استفاده می کند. هدف او از نگارش این کتاب نه تنها ارائه مجموعه‌ای از راه‌حل‌ها برای فرار از تنهایی است، بلکه در اثر ویژه‌اش تلاش می‌کند نقش فراموش‌شده روابط بین فردی در سلامت انسان را به خوانندگانش یادآوری کند و از این طریق گامی در جهت بهبود آینده ما بگذارد. جهان از بین بردن

در این کتاب پرفروش نیویورک تایمز، نویسنده که خود سالها در سیستم بهداشتی آمریکا خدمت کرده است، خواننده را از خطرات جامعه ای که هر روز منزوی و تنهاتر می شود آگاه می کند. او به کشورهای مختلف سفر کرد، با پزشکان، دانشمندان، کودکان، والدین و اعضای جامعه ملاقات کرد و آخرین یافته های علمی را مطالعه کرد تا بفهمد چرا مردم اینقدر احساس تنهایی می کنند. تکنولوژی ما را صمیمی‌تر می‌کند، اما همچنین می‌تواند ما را منزوی‌تر کند.

دکتر مورتی در این کتاب می گوید: تنهایی مشکل جدیدی برای سلامت عمومی جامعه است. این عامل اصلی و عامل بسیاری از بیماری های همه گیر است که امروزه جهان را فرا گرفته است، از اعتیاد به الکل و مواد مخدر گرفته تا خشونت. او استدلال می‌کند که افسردگی، اضطراب و تنهایی نه تنها بر سلامتی ما تأثیر می‌گذارد، بلکه بر تجربیات فرزندانمان در مدرسه، عملکرد ما در محل کار، و حس تفرقه و دوقطبی بودن ما در جامعه تأثیر می‌گذارد.

«با هم، قدرت شفابخش روابط انسانی در دنیای کم و بیش تنها» در ۲ قسمت و هشت فصل با عناوین معنا بخشیدن به تنهایی/ جلوی چشمان ما/ سیر تحول تنهایی/ فرهنگ های ارتباطی/ چرا حالا؟/ حذف نقابی از تنهایی/ ساختن زندگی صمیمی تر/ ارتباطات درونی و بیرونی/ حلقه های ارتباطی/ خانواده ای از خانواده ها ترجمه شده است.

در این کتاب، چهار راهبرد کلیدی که به ما کمک می‌کنند نه تنها با خیال راحت از بحران تنهایی عبور کنیم، بلکه دنیای اجتماعی آینده را نیز التیام بخشند، به شرح زیر معرفی شده‌اند.

۱. هر روز زمانی را با کسانی که دوستشان دارید بگذرانید. هر روز حداقل ۱۵ دقیقه را برای ارتباط با کسانی که بیشتر به آنها اهمیت می دهید اختصاص دهید.

۲. روی یکدیگر تمرکز کنید. چندوظیفه ای را فراموش کنید و تمام توجه خود را به طرف مقابل بدهید، در صورت امکان تماس چشمی برقرار کنید و واقعاً گوش دهید.

۳. تنهایی را بپذیرید. اولین قدم برای ایجاد ارتباط قوی تر با دیگران، ایجاد ارتباط قوی تر با خود است. مدیتیشن، دعا، هنر، موسیقی و بیرون رفتن از خانه همه می توانند منابع آرامش و شادی شخصی شما باشند.

۴. کمک کنید و کمک بگیرید. خدمت کردن شکلی از ارتباط انسانی است که ارزش و هدف ما را در زندگی به ما یادآوری می کند. تماس با همسایه ها، درخواست نصیحت، حتی لبخند زدن به یک غریبه همگی می توانند ما را قوی تر کنند.

ترجمه کتاب “با هم، قدرت شفابخش ارتباطات انسانی در دنیای کم و بیش تنها”. نرگس حق مرادی در ۳۸۶ صفحه و توسط انتشارات دکسا وارد بازار کتاب شده است.

بخشی از کتاب؛ فصل پنجم با عنوان پاک کردن نقاب از تنهایی (ص ۲۰۷)

چه کسی می داند تنهایی واقعی چیست؟ نه فقط کلمه معمولی تنهایی، بلکه وحشت برهنه. ترسی که چهره را در حضور تنها می پوشاند. جوزف کنراد از چشم وسترن

تنهایی مثل یک جشن بالماسکه بزرگ است. ممکن است با چهره ای عصبانی، بیگانه، غمگین و سایر حالات احساسی ناخوشایند ظاهر شود. ممکن است خود را به شکل های دیگری نشان دهد. اثرات تروما را شدیدتر می کند و اگر به دنبال درمان نباشیم، درد را مداوم و دشوارتر می کند.

این فریادهای در هم تنیده از درد، ترس و ناامیدی، شناسایی منبع واقعی این موقعیت های ناخوشایند را تقریبا غیرممکن می کند، اما اگر به داستان های درد، مانند داستان آنتونی دوران اگر گوش کنیم، متوجه می‌شویم که در اینجا تنهایی در کمین است.

مردان تیم آلفا مانند خانواده آنتونی بودند. اولین ماموریت این گروه در حادثه ۱۱ سپتامبر در پایگاه نظامی اسکافیلد انجام شد که طی آن پیوند عمیقی بین اعضا بر اساس یک هدف مشترک شکل گرفت. بسیاری مانند آنتونی وقتی فروریختن برج های دوقلو را دیدند برای کمک داوطلب شدند. آنها دوازده ماه در یک گروه کوچک با هم کار کردند. آنها با تمرین، خوردن و خوابیدن در یک مکان، نه تنها قدرت بدنی یکدیگر را تقویت می کردند، بلکه به گونه ای از یکدیگر حمایت می کردند که می توانستند بدون تردید به یکدیگر تکیه کنند. در پایان این دوره آموزشی تیم آلفا با یک هواپیمای نظامی به افغانستان اعزام شد تا ماموریت یک ساله خود را آغاز کند. آنتونی بعداً به من گفت که بهترین سال زندگی او بود.

او می‌گوید چیزی که در بیست و سه سالگی حتی تصورش را هم نمی‌کرد این بود که جنگ این همه احساس را در او ایجاد کند. می‌دانی که می‌توانستم تمام قلبم را به مردی که در سمت چپ یا راست من ایستاده است بدهم. به مردن، روابط بسیار قوی بود،” به علاوه آنها به کار خود افتخار می کردند و به مأموریت و یکدیگر اعتقاد داشتند.

در افغانستان، آنتونی به ماموران FBI کمک کرد تا تلفن های شورشیان را که در ساختمان های ویران پنهان شده بودند، ردیابی کنند. او به آنجا فرستاده شد تا از افغان هایی که جان خود را برای شرکت در اولین انتخابات دموکراتیک افغانستان به خطر می انداختند، محافظت کند.

چند روزی، تیم آنتونی به مأموریت های بشردوستانه فرستاده شد تا غذا و مواد غذایی بین مردم توزیع کند. گاهی اوقات دمای هوا به ۱۲۷ درجه فارنهایت (۵۳ درجه سانتیگراد) می رسید و سربازان مجبور بودند آن گرما را با لباس نظامی تحمل کنند، هر روز ممکن بود یک یا همه اعضای تیم به اردوگاه باز نگردند. با این حال، این آنها را در کنار هم نگه داشت. آنتونی به یاد می آورد که بدون شک این همبستگی که بین سربازان گروهش احساس می کرد دلیل مقاومت آنها بود. وقتی آنتونی در سال ۲۰۰۶ به خاک آمریکا بازگشت، از همان لحظه اول، تمام وجودش تشنه آن ارتباط بود…

منبع : خبرگزاری ایرنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا