«کابوس ماهان» چهره دیگری به قهرمان حکایت نظامی بخشیده است
تهران – ایرنا – نویسنده «کابوس ماهان» معتقد است در این کتاب علاوه بر توجه به بعد ادبی، چهره دیگری به قهرمان داستان نظامی داده است.
مجید شفیعی وی به خبرنگار فرهنگی ایرنا گفت: رمان «کابوس ماهان» در واقع داستان ماهان است که از گنبد نظامی فیروزه ای رنگ بیرون پرید و در زمان خوارزمشاه ها در قالب یک پزشک گیاه شناس ظاهر شد که باغ ها و صندوقچه های جادویی دارد.
وی افزود: در این رمان به شخصیت ماهان که قهرمان گنبد فیروزه نظامی است سر، شکل و شمایل جدیدی بخشیده ام و او را در فضا و جغرافیای جدیدی قرار داده ام تا دنیای داستانی خودم را بسازم. به عبارت دیگر، رمان من با متن نظامی رابطه بینامتنی برقرار کرده است.
شفیعی افزود: حکیم نظامی در این رمان شاعری است که در کابوس از دست دادن فرزندانش یعنی شعرهایش می سوزد. ماهان شخصیت اصلی داستان در این رمان پزشک ویژه خوارزمشاه است و مانند ابن سینا هم در کسوت حکیم برای شفای بیماران و هم برای نشان دادن راه سنگلاخ حقیقت ظاهر می شود، اما پادشاه است. زندانی سوء ظن و بی احتیاطی او. و از سوی دیگر ذهن و روح او در چنگال مادرش ترکان خاتون اسیر شده و از مورخان می خواهد که نام ماهان را در کتاب های تاریخ نبرند.
وی ادامه داد: اساساً در این رمان به تاریخ بعد ادبی داده ام و به قهرمان داستان نظامی چهره ای دیگر داده ام و از بعد دیگری به آن لحظه تاریخی آن قهرمان نگاه کرده ام.
رمان «کابوس ماهان» که به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ سوم رسیده است، تاکنون برگزیده جام باشگاه کتابخوانی نوجوانان، کاندیدای کتاب فصل و برگزیده آموزشی بوده است. سازمان برنامه ریزی کشور و چهار لاک پشت پرنده برنده جشنواره لاک پشت پرنده شده اند. به عنوان کتاب سال قزوین انتخاب شده است.
بخشی از «کابوس ماهان» را مرور می کنیم:
هفت گنبد می خواستند از استخوان هایش بیرون بزنند. یک نفر در رگ هایش فریاد ماهان می زد. حس کرد هزار حرف ناگفته، هزار شعر ناخوانده و هزار فریاد بی صدا سرشان را به دیوار رگ هایش می کوبند و می خواهند بیرون بریزند. قلم در جاهای خالی می چرخد. ترس؛ او هرگز آنقدر نترسیده بود و از آنچه می نوشت آنقدر نمی ترسید. شاید قدرت کلمات بود. این را هزار بار در ذهنش مرور کرد. ماهان به او گفته بود قدرت کلام، مشتری کلام، نگهبان کلام. هر حرفی یک متولی و یک مشتری دارد. این قدرت کلمات بود. حالا داشت آخرین داستان را می نوشت. رودخانه ای از شعر بین دستانش جاری شد و روی کاغذها ریخت. حتی ردیف درختان سرو در حیاط پر از شعر بود. شعری که سایه خنجر بر آن افتاده بود.
در چوبی اتاق که با نقوش هندسی تراشیده شده بود از فریاد روح می لرزید. روح به شکل توپ بزرگی از آتش در آمد که در مقابل او می سوخت و جلو می آمد. سینه به خود کشش داد. روی صندوقچه نقش شکر بهرام گور حک شده بود و از منبت های ظریف کناره ها نور نارنجی می تابد. ماهان در آن نور کمی نفس کشید. باد در اتاق ها و دیوارهای پوشیده از حجاری و نقاشی می وزید. نقوش نیلوفر آبی و سرو در هم تنیده شده بود و طاق قوسی اتاق مانند بیماری آه می کشید. اشعار الیاس از صندوقچه ها بلند شد و روی ظروف سفالی چیده شده روی طاقچه حرکت کرد.
«اول مرد را فریب بده؛ درست شکستنی
خواندن مستقیم و خواندن کج; دست می گیرند و در را باز می کنند
مهرشان راهنمای کین است. شیطان به این کار عادت کرده است.»
«کابوس ماهان» حاوی داستانی فارسی در ۱۵۸ صفحه برای گروه های سنی (د) و (ه) است. در این داستان «ایلیاس» نویسنده ای است که فردی به نام «ماهان» پزشک خوارزمشاه را از هفت بدنه نظامی بیرون می کشد و او را درگیر حوادث مختلف و کابوس های وحشتناک می کند.
منبع : خبرگزاری ایرنا