ترومای دلبستگی چگونه بر روابط ما تأثیر میگذارد؟
کلینیک روانشناسی و مشاوره ایوان – برای بسیاری از ما روابط عاشقانه نیاز اساسی عشق، محبت و حمایت است و برای دیگران مکمل رضایت از زندگی است. اما برای کسانی که آسیب های دوران کودکی و زخم های رها شدن دارند، داشتن یا نداشتن رابطه عاشقانه می تواند تفاوت مرگ و زندگی باشد.
ممکن است دراماتیک به نظر برسد، اما باید به خاطر داشته باشیم که منطق پشت ترومای دلبستگی معمولاً در ذهن یک کودک کوچک متولد می شود. بازماندگان آسیب های دوران کودکی به روحیه مثبت مراقبین و اقدامات پاسخگو برای سرزندگی و ثبات خود وابسته هستند. عدم حمایت در این زمینه ها می تواند منجر به آسیب بقا شود.
در شرایط حاد، اگر نوزاد مراقبت مستمر، ایمن و پرورشی دریافت نکند، ظرفیت حیاتی برای ایجاد و حفظ روابط سالم وجود نخواهد داشت.» کودکی که هرگز امنیت مراقبین خود را تجربه نمی کند، اغلب به دنبال منابع دیگری برای برآوردن نیازهای غیر ضروری است. بسیاری از مراجعان این زخمهای ناسالم را تا بزرگسالی حمل میکردند و اغلب در چرخه تلاش برای ترمیم آنها گرفتار میشدند.
زمانی که روش هایی که برای تعامل با خانواده خود یاد گرفتیم (حتی بدون شناخت آنها) ناکارآمد بود، ممکن است آن رفتارهای ناکارآمد را تکرار کنیم. (پیشنهاد شده است ۱۰ نشانه ترومای ناسازگار در دوران کودکی مطالعه کنید.)
بازمانده ممکن است آن الگوها را تشخیص ندهد. این رفتار ممکن است برای دیگران آشکار باشد، در حالی که بقایای انکار باقی مانده است. بازماندگان ترومای دوران کودکی ممکن است با افرادی شبیه به والدین خود باشند به این امید که سزاوار عشق باشند و بتوانند کسی را دوست داشته باشند، اما نتیجه اغلب یکسان است. مشارکت ناکارآمد متعدد، تکرار الگوهای منفی که برای تکرار آنها تلاش زیادی کرده است.
همانطور که فروید می گوید و بسیاری از همکاران من معتقدند، همه روابط ما به وضوح توسط والدین ما منعکس نمی شود. با این حال، برخی از الگوها وجود دارد. اختلالات دلبستگی که بازماندگان آسیب های دوران کودکی در بزرگسالی ایجاد می کنند می توانند بسیار متفاوت به نظر برسند، اما رفتار آنها به طور کلی به دو حالت افراطی تقسیم می شود:
انگیزه های پشت این الگوها اغلب از دو محرک درونی مشترکی که من در بازماندگان آسیب های خانوادگی می بینم ناشی می شود:
تلاش برای برآوردن نیازهایی که مراقبین خود را برآورده نکردند: این زمانی است که بازماندگان آسیب های دوران کودکی به این امید وارد رابطه می شوند که آنچه را که هرگز از مراقبان خود به دست نیاورده اند (مانند عشق، عشق و اطمینان به ارزش خود) به دست آورند. این می تواند به عنوان یک اعتیاد “عشق” در رابطه ظاهر شود و آنها را از یک رابطه به رابطه دیگر بفرستد تا مرحله ماه عسل تمام شود (درست زمانی که رابطه شروع به کسل کننده شدن می کند). حتی برای کسانی که از روابط اجتناب می کنند، این راهی است برای به دست آوردن آنچه که نیاز دارند. به این ترتیب آنها از ایجاد حس آسیب پذیری از ارتباط عمیق تر جلوگیری می کنند. گاهی اوقات این می تواند این باور را تقویت کند که صمیمیت و اعتماد واقعی دست نیافتنی است و همچنان از وابستگی بازماندگان جلوگیری می کند. (پیشنهاد شده است چرا در یک رابطه عاطفی شکست می خورم مطالعه کنید.)
تلاش برای اثبات اینکه شما لایق عشق و عشق هستید: مانند الگوی قبلی، بازماندگان آسیب های دوران کودکی از رابطه ای به رابطه دیگر می روند تا شایستگی و عشق خود را ثابت کنند. آنها ممکن است ناامید به نظر برسند و بخواهند با کسی فقط برای اینکه با کسی ارتباط برقرار کنند. این به این دلیل است که آنها می خواهند نیاز اساسی خود را برای احساس شایستگی و عشقی که هرگز در کودکی نداشتند برآورده کنند. (پیشنهاد شده است آیا نیازهای عاطفی خود را نادیده می گیرید؟ مطالعه کنید.)
چه کاری می توانید انجام دهید؟
درست است که ما مسئول کودکی ناکارآمد خود نیستیم، اما می توانیم با ترمیم آسیب هایی که باعث شده است خودمان را تقویت کنیم تا دیگر نتوانیم به خود و دیگران آسیب برسانیم. شکستن الگوهای دلبستگی ناسالم در روابط مستلزم ترکیبی از خودآگاهی، کنترل عاطفی و برخی تلاشها برای بهبودی است. اول، مهم است که از این الگوها آگاه باشیم و آنها را بشناسیم، که اغلب به معنای این است که به خود اجازه دهیم ترس از رها شدن یا تکیه بر اعتبار خارجی را بپذیریم.
با این حال، در طول این فرآیند ما به صبر برای خود نیاز داریم. تمرین شفقت به خودی خود مهمترین گام در ایجاد حس اطمینان خاطر است که اکثر بازماندگان ترومای دوران کودکی در خانه های آسیب دیده یاد نگرفته اند.
اگر با ترومای دلبستگی مواجه هستید، با درمانگران پیشنهاد می شود کلینیک روانشناسی ایوان آشنا شوید.
مواد مشابه:
منبع: کلینیک آوان