ناگفتههای دیدار رئیسی با آیت الله جوادی آملی
به گزارش ایرنا، گاهی دفاتر مراجع تحت فشار هستند که متن سخنان مراجع در دیدار با رؤسای جمهوری منتشر نشود، با خواندن متن گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی، تصویر متفاوتی از مرجعیت، روحانیت و حوزه خواهید داشت.
این تصویر به این دلیل متفاوت است که نمایندگان این تفکر، این صدا و این رویکرد در مرجعیت و حوزه علمیه و فضلای حوزه، جای کمتری در تریبونهای رسمی بهویژه صدا و سیما دارند.
گفتوگوی روزنامه ایران با حجتالاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی رئیس «بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء» فرصتی بود برای آشنایی با این تفکر در مرجعیت و فقه، بهویژه که پسر، تبیین کننده آرا و سلوک پدر، یعنی آیتالله عبدالله جوادی آملی نیز هست. بخش هایی از این گفتوگو را بخوانید.
در همه دولتها، مسئولان و مدیران در بیوت مراجع حاضر میشوند و ضمن ارائه گزارش، میان مراجع و این مدیران و مشخصاً رؤسایجمهوری گفتوگویی هم درمیگیرد. گزارشهای این ملاقاتها اغلب رسمی است؛ یعنی پس از دیدار رؤسایجمهوری با مراجع، ما فقط اخبار و گزارشهای رسمی را میخوانیم. آیا واقعاً اینگونه است یا نوع مواجهه مراجع با مسئولان و مدیران متفاوت است و غیر از حرف رسمی، به مباحث جزئیتر هم پرداخته میشود؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: طبیعی است که این دیدارها جهتها و ابعاد مختلفی داشته باشد. گاهی مباحث رسمی است و گاهی هم دوستانه و صمیمی. حتی نوع گفتار مراجع در دیدارها هم متفاوت است، گاه مسائل با حب و محبت مطرح میشود و گاه با نگرانی و حتی با غضب؛ بویژه آیتالله جوادیآملی که چون یک زندگی واقعی و حقیقی دارند، واقعیت برای ایشان اول و آخر است و سعی میکنند سخنان خود را بر مبنای تشخیصشان بیان کنند.
لذا طبیعی است که در این گفتوگوها و مذاکرات، گاهی اظهارات تندی داشته باشند و بعضاً هم این اظهارات را با نگرانی مطرح کنند. زمانی که نمازهای جمعه قم را اقامه میکردند، چند بار گفتند وقتی مسئولان میآیند، پس از بیان حرفهای عمومی، گاهی سخنانی میگوییم که تحملش برای جامعه آسان نیست.
منظور ایشان این بود که ما با نگاه به مشکلات، سختیها و مصایبی که در جامعه هست، در دیدارها مطالبی را مطرح میکنیم که بیان عمومی آن ممکن نیست. خدا رحمت کند مرحوم آقای رئیسی را. در دیداری که با آیتالله جوادیآملی داشتند، مطالبی مطرح شد که -صادقانه عرض کنم- دست ما برای انتشار کامل یا حتی جزئیات این مطالب باز نبود.
اجازه ندادند مطالبی که آیتالله جوادیآملی به مرحوم آقای رئیسی گفتند به صورت علنی منتشر شود. البته سخنان آیتالله جوادیآملی خطاب به شخص مرحوم رئیسی نبود، بلکه ناظر بر موقعیت حکومت و حکمرانی بود. ما در دفتر، بشدت در معرض این بودیم که این سخنان را منتشر نکنیم. با رسانه ما هم برخورد شد که مناسب نیست آن را منتشر کنید و ما هم برای حفظ برخی جوانب و احتیاط، مطالب را منتشر نکردیم.
دغدغههای آیتالله جوادیآملی در این جلسه با مرحوم رئیسی ناظر بر چه بود؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: درباره مشکلات اقتصادی کشور بود.
نوع تندی جلسه چگونه بود و این مشکلات از سوی آیتالله جوادیآملی چطور بیان شد؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: بحثها به گونهای نبود که مثلاً آنطور که عامه میگویند، بگوییم زد و خوردی بوده است. بالاخره حرفها به گونهای بود که نمیشد علنی کرد. این اتفاق فقط هم به آیتالله جوادیآملی اختصاص نداشت. حالا که اصرار دارید بدانید، واقعیت این است که رسانه رسمی، عکس و فیلم خبر رسمی این ملاقاتها را نشان میدهد که مثلاً آیتالله جوادیآملی با رؤسای قوا دیدار داشتهاند، اما آنچه به عنوان سخنان رد و بدل شده در این دیدارها در رسانه رسمی منتشر میشود، لزوماً همان حرفهایی نیست که در دیدارها مطرح شد.
گاهی هم مطالب منتشر شده در رسانه رسمی، مطالبی است که خود رسانه درج و منتشر میکند، درحالی که واقعیت متفاوت است. مردم هم با شنیدن و خواندن این اخبار رسمی، فکر میکنند آقایان مراجع واقعیتها را به مسئولان نمیگویند. ای کاش همانطور که الان فرمایشات رهبر معظم انقلاب را بدون پردهپوشی یا ملاحظهای منتشر میکنند، اخبار و گزارش دیدار مسئولان با مراجع هم به صورت مکشوف منتشر میشد تا جامعه میفهمید مواضع آقایان که با مسئولان سخن میگویند چگونه است.
همین جمله شما را که گفتید کاش محتوای این دیدارها به صورت مکشوف منتشر میشد، پی بگیریم. یکی از موضوعاتی که نسبت به مراجع مطرح است اینکه در دولت آقای روحانی، آقایان مراجع از وضع معیشتی مردم و اقدامات دولت انتقاد میکردند، اما در سه سال ریاستجمهوری مرحوم رئیسی این لحن فروکش کرد و کمتر شاهد انتقاد علنی مراجع بودیم. برای جامعه این تفاوت به این معنی بود که آقایان مراجع نسبت به رؤسایجمهوری یا مشکلات مردم براساس یک رویکرد سیاسی عمل میکنند، اما شما میفرمایید…
اطلاعات دیدارها در اسناد بیوت مراجع عظام موجود است. اگر قرار باشد روزی گفتهها و محتوای ملاقاتهای مراجع منتشر شود و همه مطالب آن طوری بیان شود که در جلسات بیان شد، مشخص میشود که طرح چنین سخنانی خطاب به مرحوم رئیسی فقط اختصاص به آیتالله جوادیآملی ندارد. دیگر مراجع و بزرگان حوزه هم اینگونه هستند.
برای همین است که گاهی بیوت مراجع ناچار میشوند اینطور بگویند که آنچه منتشر شد، دقیقاً صحبتهای جلسات نبوده است؛ کما اینکه دیدیم اینبار در مورد بیت آیتالله مکارمشیرازی اینگونه بود. حتی در ارتباط با مرحوم آیتالله صافی (رضوانالله علیه)، دیدیم که بخشی از اظهارات منتشر شده ایشان از نگاه بعضیها مطلوب نبود. واکنش به سخنان مرحوم آیتالله صافی، هم از سوی عدهای شناخته شده بود و هم از سوی کسانی که مسئولیت رسانهای رسمی دارند.
بنابراین شرایط به گونهای نیست که بتوان همه مطالب آقایان مراجع در این نوع ملاقاتها را منتشر کرد. برای کاوش بیشتر، حتی میتوان آن را به صورت یک پروژه پژوهشی دنبال کرد که آنچه در این گفتوگوها از ناحیه بزرگان و مراجع مطرح میشود، آیا همان است که از سوی مراکز رسمی اعلام میشود یا نه، فرمایشات آقایان مراجع طور دیگری بوده است؟
گفته میشود در دولت دوم آقای احمدینژاد که شکافها -یا آنچه برخی مطرح کردهاند- انحراف اطرافیان ایشان مشخص شد؛ مراجع و بزرگان حوزه، حتی مرحوم آیتالله مصباحیزدی هم از آقای احمدینژاد فاصله گرفتند. درباره آیتالله جوادیآملی هم گفته میشد میان رؤسایجمهوری، آقای احمدینژاد بود که آیتالله جوادیآملی از زمانی به بعد دیگر نخواستند ایشان را ببینند، آیا اینگونه بود؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: بله، اینگونه بود. سال ۱۳۸۸ یعنی سال اول دوره دوم ریاستجمهوری آقای احمدینژاد، فضایی بود که مراجع اجازه دیدار دادند، اما از سال دوم ریاستجمهوری ایشان، تقریباً همه مراجع اجماع کرده بودند که ایشان را به بیوت راه ندهند. البته فشار بر مراجع بسیار زیاد بود که این مانع برداشته و ملاقات انجام شود. خاطرم هست روزی استاد (آیتالله جوادیآملی) با سردرد آمدند.
علت را از ایشان جویا شدیم، گفتند فشارها برای اینکه دیدار حتماً انجام شود خیلی زیاد بوده است، اما آقا (آیتالله جوادیآملی) در پاسخ به آن فشارها فرمودند انجام این دیدار ضرورتی ندارد، چون ما مطالب خودمان را بیان کردیم، اما وقتی اصرار زیاد شد، آقا فرمودند اگر اجماع مراجع مبنی بر انجام دیدار باشد، ما هم دیدار میکنیم و وقتی چنین اجماعی ایجاد نشد، دیدار آقای احمدینژاد و استاد (آیتالله جوادیآملی) هم برگزار نشد.
منشأ این ممانعت اظهارات آقای احمدینژاد در محضر آیتالله جوادیآملی در مورد هاله نور بود یا دلایل دیگری داشت؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: خیر، اینها (ماجرای هاله نور) چیزهای جزئی است. سیاستی که ایشان (احمدینژاد) رسماً دنبال میکرد، سیاستی نبود که دین و دیانت و فرهنگ دینی بویژه فرهنگ حوزوی بتواند آن را تحمل کند.
چه نوع سیاستی بود؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: نوع تعامل و بیاناتی که ایشان در اظهاراتشان داشتند و به اصطلاح تندرویهایی که بود. در مورد اصل انتخابات هم مسأله جای بحث و گفتوگو داشت، یا شخصیتهایی که در این رابطه رنجیده شدند. نه تنها از این شخصیتها دلجویی نشد بلکه بر مبنای خس و خاشاک با آنان برخورد شد و این امر بخش زیادی از جامعه را بسیار نگران کرد. در سال اول دور دوم ریاست جمهوری ایشان، شرایط به گونهای بود که استاد ایشان را پذیرفتند، اما تا آخر دوره، آقای احمدینژاد دیگر هیچوقت به طور رسمی به قم نمیآمد. در قانون اساسی برای ریاستجمهوری جایگاه بزرگ و مهمی دیده شده است. حضرت استاد (آیتالله جوادیآملی) بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ نکات مهمی را در نماز جمعه فرمودند؛ یکی این بود که شورای نگهبان باید دقت بیشتری داشته باشد تا فردی که میخواهد در این جایگاه قرار بگیرد، به گونهای نباشد که چندی بعد در مجلس استیضاح شود.
اشاره شما به انتخابات ۱۳۸۸ و وقایع پس از آن است؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: بله. منظور حضرت استاد در نماز جمعه این بود که رسالت و مسئولیت شورای نگهبان، ایجاب میکند شرایط به گونهای فراهم نشود که فقط این چهار نفر دیده شوند، بلکه شورای نگهبان باید اقتضائات کشور را لحاظ کند، سوابق افراد را ببیند و آینده و مسیر کشور را در نظر بگیرد، نه اینکه چند نفر بیایند و آمار بدهند که این افراد خوب هستند و دیگران بد. آیتالله جوادیآملی میفرماید وقتی فقیه، حکمی میدهد، به همه این جوانب نگاه میکند؛ یعنی علاوه بر نگاه کردن به منابع فقهی صدور حکم، ارزیابی میکند که به عنوان یک فقیه، میخواهم این فقه و احکام را در جامعه پیاده کنم.
این بررسی به این دلیل اهمیت دارد که فقیه با اینکه متولی فقه است، متولی جامعه هم هست. نکته دیگری که استاد در نماز جمعه مطرح کرد این بود که آن فردی که میخواهد در کرسی ریاستجمهوری بنشیند، شخصیت دوم کشور خواهد بود، اما شما میخواهید فردی را بیاورید که نه قانون را میشناسد و نه قضا، نه مجلس و نه قوه قضائیه و قرار گرفتن چنین فردی در این جایگاه بسیار مخاطرهآمیز است.
بنا به این ملاحظات، آیا آیتالله جوادیآملی برای آقای احمدینژاد تعبیر خاصی هم داشتند، چون آن زمان این جریان به جریان انحرافی معروف شده بود؛ آیا تعابیر دیگری هم مطرح میشد؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: خیر. اگر حضرت استاد مطلبی داشتند، آن را در سخنان خود مطرح میکردند. درباره شخص آقای احمدینژاد تعبیری مطرح نکردند. استاد دون آن میدانستند که درباره افراد صحبت کنند. برخی از جایگاهها حقالله است و بعضیها حقالناس و برخی هم هر دو. وقتی مسئولیت و صندلیای را به یک فرد میدهید، این سمَت حقالله و حقالناس است. آیتالله جوادیآملی هنگام انتخاب آقای احمدینژاد به شورای نگهبان فرموده بودند شما فردی را انتخاب کنید که بتواند نماینده مراجع هم باشد؛ یعنی آقایان مراجع باید به فردی رأی دهند که در عرصه ملی و فراملی بتواند دیدگاههای حوزه را هم نمایندگی کند.
آیا ایشان کسی است که بتواند اندیشههای بلند شخصیتهای علمی، دانشگاهی، فقهی و حوزوی را در حوزه بینالملل نمایندگی کند و آیا آنقدر توانایی فکری دارد؟ صحبت استاد این بود. چندینبار از آیتالله جوادیآملی شنیدم که گفتند به شورای نگهبان گفتهاند شما چند نفر را انتخاب کنید که اقلاً وقتی مراجع دارند رأی میدهند، بدانند به چه کسی رأی میدهند. ایشان میگفتند شما فکر میکنید فقط تعدادی که همراه شما هستند باید رأی دهند؟ از آن طرف میگویید شرکت در انتخابات فرض لازم نظام جمهوری اسلامی است، آقایان مراجع هم برای رأی دادن تشریف میآورند، اما آیا از میان این نامزدها کسی میتواند از اندیشههای بلند شخصیتهای علمی و دانشگاهی دفاع و نمایندگی کند؟
در صحبتها اشاره کردید مراجع از جمله آیتالله جوادیآملی در ملاقاتهای خود صریح و شفاف و گاهی با ناراحتی مطالب خود را مطرح میکنند. قانون عفاف و حجاب مسألهای است که امروز بسیار مطرح است. شما میگویید فقیه علاوه بر تولی فقه، متولی فقه در جامعه هم هست. سؤالم این است، فکر می کنید موضع مراجع در مورد قانون عفاف و حجاب چگونه است؛ بویژه اینکه آیتالله محققداماد نامهای به مراجع نوشته و آنان را خطاب قرار دادهاند که جلوی اجرای آن را بگیرید؟
پاسخها عموماً دارای درجاتی است و هر پاسخ در هر سطحی برای هر حوزهای و هر فردی، یک معنایی دارد. گاهی اوقات سکوت، خود یک پاسخ است. گاهی نوع ادای بحث هنگام بیان مسائل فقهی، یک پاسخ است. مثلاً حضرت استاد (آیتالله جوادیآملی) در دیدارهای اخیر و اساساً اینگونه میفرمودند که اگر یک شبهه فرهنگی پیش آمد، باید با کار و نظام فرهنگی به آن پاسخ داد و مسأله فرهنگی با بگیر و ببند حل نمیشود. ایشان زیاد این تعبیر را به کار بردهاند که با بگیر و ببند نمیتوان با مسائل فرهنگی برخورد کرد. بنابراین، این جواب آیتالله محققداماد است. گاهی افراد فکر میکنند پاسخ به این نامهها باید مستقیم باشد، اما اینطور نیست. گاهی این فکر «به قلم» آیتالله محققداماد میآید و گاهی هم «به بیان» آیتالله جوادیآملی. همین اصرار برخی بر اجرای قانون عفاف و حجاب و در مقابل، عدم ورود مراجع به این مسأله، خود یک پاسخ است. آقایان مراجع از این حرفها و اقدامات سیاسی کم ندیدند که متوجه شوند دارد یک بازی سیاسی انجام میشود تا مراجع را به صحنه بیاورند. ببینید! امروز نظام بانکی کشور با مسأله قرضالحسنه بازی میکند. آیتالله جوادیآملی حتی نسبت به مسأله بانکداری هشدار داده و فرمودند این رباست، اما چه کسی عمل کرد؟ کدام دولت این فتوای فقهی را دنبال کرد؟ یا در بحث مقاومت مردم و کشور، آیتالله جوادیآملی بارها واژه فقیر و معنای آن را در فرهنگ قرآن بیان کردند. فقیر در فرهنگ قرآن یعنی کسی که ستون فقراتش شکسته است. به تعبیر آیتالله جوادیآملی، فرد یا جامعهای که فقیر است، به تعبیر قرآن به این معنی است که ستون فقراتش شکسته، در این صورت این فرد قائم بر مقاومت و استقامت نیست. اینها سخنان رسمی آیتالله جوادیآملی و دیگر مراجع است، اما حوزه سیاسی و اقتصادی ما تا چه حد بر اساس این فتاوا جلو رفتند؟ الان درباره قانون عفاف و حجاب به آقایان مراجع میگویند این قانون کشور است دیگر! در مسأله بانکداری آیتالله جوادیآملی میگفتند فتاوا این است، اما در جواب ایشان و دیگر مراجع میگویند ما به فتاوا کار نداریم، ما به قانون کار داریم، شورای نگهبان هم تأیید کرده و ما هم عمل میکنیم! بنابراین در جاهایی آقایان دستشان زیر سنگ است، مثلاً در جایی که دنبال فتوا هستند از آقایان مراجع کمک میگیرند، اما در جایی که خودشان میخواهند با نظر خودشان عمل کنند، بعضاً با فتاوی رهبر معظم انقلاب هم هماهنگ نیستند، اما میگویند قانون است و باید به آن عمل شود.
جزئیات یا محتوای جلسات آقای پزشکیان با آیتالله جوادیآملی چیست؟ اخیراً در استانهای کرمانشاه و سیستان و بلوچستان دو اهل سنت برای استانداری انتخاب شدهاند. یک روز قبل از صدور احکام این استانداران، رئیسجمهوری در سفر به قم خدمت مراجع رسیدند. آیا در این دیدارها درباره این انتصابها هم بحث شد، اگر شد، نظر مراجع چه بود؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: اتفاقاً آنچه میخواهم در پاسخ به این سؤال مطرح کنم، برای روزنامه ایران هم مهم است. در باب دولت، دو جهت میتوان داشت؛ یک جهت، جهت ثابت است و جهت دیگر، متغیر. اگر بتوانید این دو جهت را به درستی تشخیص دهید و کارها براساس این دو جهت پیش برود، بسیار مهم است. یکی از این جهتها این است که اساساً دولت به چه معناست؟ چه جایگاه و هویتی دارد و مسئولیتهای آن چیست؟ در کشور ما وضع به این صورت است که با انتخاب یک رئیسجمهوری جدید، همه چیز عوض میشود، در حالی که این روند ناصواب است. دولت بخش ثابتی دارد که هیچوقت تغییر نمیکند.
کارها و وظایفی هست که هر دولتی باید آنها را انجام دهد. خدمت به جامعه و تأمین گاز و برق از مسئولیتهای ثابت دولتهاست. اما بخش متغیر دولت، اینگونه است که به عنوان مثال بعد از روی کار آمدن آقای پزشکیان، اینطور مطرح میکند که در نظام جمهوری اسلامی همه اقوام جایگاه دارند و من به اقوام جایگاه میدهم. یا اینکه ادیان رسمیت دارند و قانون اساسی هم آنان را پذیرفته، من به معتقدان به این ادیان جایگاه میدهم. اینها بخش متغیر دولتهاست، اما این تغییرات هم در چارچوبی اتفاق میافتد. وقتی ما به ظواهر نگاه میکنیم، انگار تغییر جدی اتفاق افتاده است، مثلاً در این دولت گفته شد به دنبال وفاق هستیم و در دولت دیگری گفته شد با جهان صلح نمیکنیم، اما اگر منافع ملی به عنوان اصل ثابت تعریف و در نظر گرفته شود، دیگر مذاکره یا عدم مذاکره معنی ندارد.
به چه معنا؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: وقتی پای منافع ملی درمیان باشد، در هر مسألهای باید به منافع ملی به عنوان اصل ثابت نگاه شود. در این صورت تغییرات در مراحل و سطوحی دیگر به تعیین اولویتها مربوط میشود. به عنوان مثال، در دورهای میتواند اولویت کشور این باشد که مثلاً رابطه خود را با منطقه تقویت کنیم. بر این اساس، تصمیمی که درباره اقوام و ادیان گرفته شد، در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی تعریف شده است. حال اگر در گذشته نبود، اشتباه بود. شاید گذشتگان به این چهرهها اعتماد نکردند، حالا آقای پزشکیان آمده و این رویکرد را مطرح و اجرا کرده است.
در ماجرای حضور زنان در ورزشگاهها، وزیر شدن و استاندار شدن زنان، انتصاب اهل سنت در دولت و مانند اینها، گفته میشد مراجع مخالفت میکنند. این مخالفت را تأیید میکنید؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: راه و طریق مراجع عظام، کار فقهی است و فتوا میدهند. اگر یک حرکت با فتاوا معارض باشد، طبیعی است که مخالفت میکنند، اما اگر کاری باشد که مغایرتی با فتاوای فقهی نداشته باشد، بلکه یک تصمیم یا عملکرد اجرایی یا اجتماعی باشد، عموماً چنین ورودی صورت نمیگیرد. به عنوان مثال درباره تعطیلی شنبهها، بیش از ۳۰ نهاد اقتصادی به دفاتر مراجع نامه نوشتند و گفتند تصمیم نگرفتن باعث بروز مشکلات اقتصادی میشود. این نهادها از مراجع خواستند این مسأله را بررسی کنند. بخش استفتا هم بررسی کردند، مطالعات را انجام دادند و در مقام نتیجه، تصریح کردند شبهه درباره تعطیلی روز شنبه، یعنی مشابهت با دیگر ادیان، مطرح نیست، لذا برای تعطیلی شنبه هیچ منعی وجود ندارد.
دفتر آیتالله جوادیآملی درباره تعطیلی روز شنبه چنین نظری دادند؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: دفتر آیتالله جوادیآملی اعلام کردند منعی برای اعلام تعطیلی روز شنبه نیست.
نگاه آیتالله جوادیآملی به آقای هاشمیرفسنجانی چگونه بود و چرا آیتالله جوادیآملی چنین نگاهی به آقای هاشمی رفسنجانی داشتند؟
پسر آیتاللهجوادی آملی: آیتالله هاشمی رفسنجانی یک انسان استثنایی بود. همانگونه که در اظهارات آیتالله جوادیآملی ذکر شد، آقای هاشمیرفسنجانی در عرصه سیاست، مجاهدت و مقاومت بینظیر بود. پس از انقلاب، از وقتی وارد سیاست شد، پایداری، ایثار و تمام آنچه را که این موقعیت نیاز دارد از خود به نمایش گذاشت.
در آن دوره ۱۰ ساله آخر که موقعیتش را از دست داد، خم به ابرو نیاورد و همچنان ایستادگی و مقاومت در آن صحنه را هم خودش تجربه کرد و هم به دیگران آموخت. همواره امید را به جامعه برمیگرداند. دوران ۱۰ سال آخر حیات ایشان، دوران سختی برایشان بود. دوران مقاومت بود، زیرا با تمام وجود میخواست دو جهت را داشته باشد؛ هم جهت انقلاب، نظام و تفکر اصیل امام(ره) و دیگری نگهداشت جریانی که به نظر میرسید داشت از این فضا دور میشد. جمع کردن و نگاه داشتن این دو کنار هم کار آسانی نبود. ایشان خود را فدای این جریان کرد. از این جهت آیتالله جوادیآملی ایشان را در سطح و تراز دیگری میدید. دیگر رؤسایجمهوری هم در سیاستورزی در حد شاگردان آقای هاشمیرفسنجانی بودند، اما نسبت به ایشان اجحاف میشود.
آقای هاشمیرفسنجانی وفا کرد، اما جفا دید. نسبت به رهبری معظم انقلاب، وفاداری را تا آخرین حد حفظ کرد و نگذاشت کمترین آسیبی به حریم ولایت وارد شود، اما دیگرانی که رویکرد دیگری داشتند، مسیر دیگری را طی کردند. آیتالله جوادیآملی همه این وجوه شخصیت و زندگی آیتالله هاشمیرفسنجانی را میدیدند و آن در آغوش کشیدن و آن تعریف کردن و آن پیام خاص، همه برای این بود که این ظرفیت در اذهان جامعه باقی بماند. آیتالله جوادیآملی برای هیچکس اینگونه مایه نگذاشتند. آقای هاشمیرفسنجانی با همه وجود برای ایران دل میسوزاند و ایران را باور داشت. فرق ایشان با دیگران این بود که دیگران در ایران «زندگی» میکنند اما ایشان ایران را «زنده» کرد. آقای هاشمیرفسنجانی با همه وجود آب و خاک و هوای ایران را میپرستید.
منبع : ایرنا