کتاب و ادبیات

«باراگان؛ سرزمین بی‌حکمرانان» به کتاب‌فروشی‌ها رسید

تهران- ایرنا- رمان “باراگان ؛ سرزمین ناتمام” در چهار فصل ، وی با جنایتی که در مارس ۲۰۰۸ مرتکب شده است ، سروکار دارد.

به گفته خبرنگار کتاب ایرنا ، نویسنده رمان “باراگان ؛ سرزمین دعوت کنندگان” این کتاب به مردم رومانیایی اختصاص داده شده است ، به روستائیان استنویلشیتی ، زورگویی ، هودوویا ، به ۱۰،۰۰۰ انسان بی گناه که توسط این کشته شده اند دولت طرفدار این کتاب در مورد جنایتی است که در مارس ۲۰۰۸ بدون مجازات انجام شده است.

رمان مصور “Baragan” با عنوان Les Chardons du Baragan ، در سال ۲ به زبان فرانسه نوشته شده است.

«باراگان ؛ سرزمین جریان کتابفروشی.

جلد کتاب اصلی

درباره نویسنده

پایه استاتیک نویسنده طبقه کارگر رومانیایی در ۵ اوت متولد شد ، معروف به ماکسیم گورکی بالکان ، که به زبان فرانسه و رومانیایی نوشت. او در ۵ آوریل درگذشت.

«باراگان ؛ سرزمین جریان کتابفروشی.

وضعیت وضعیت نویسنده کلاس کاری رومانی

جلد پشت کتاب

وقتی من با این ابدیت پر از افسانه های شیرین و سرپرست به جلو حرکت می کردم ، اغلب از خودم می پرسیدم که این پدر کیست که چیزی جز فلوت خود فکر نمی کند؟ من هرگز او را هنگام بوسیدن مادرش ندیده بودم و او هرگز دو یا دو بار سرش را روی سر من نوازش نکرده بود. به همین دلیل دانش من از او به اندازه اسب من بود. و به این ترتیب است که من جرات پیدا کردم که در شش سالگی برای ماجراجویی به این پادشاهی Thorns بروم.

بخشی از متن کتاب

زیر و کود بارور و حاصلخیز ، پر از زمینه های کشاورزی است. هیچ کس هواپیما را نمی خواند.

ما برای کار عملی سه روز بین حجینی و پلاتین چرخیدیم ، اما هر کجا که رفتیم خالی برگشتیم. سرانجام ، همه ما به آنجا رسیدیم و رفتیم ، در غروب به یک مزرعه ویران شده رسیدیم و در این ویرانه از ما استقبال کردیم. استاد استاد فقیرتر بود ، با تعداد انگشت شماری از دام و برخی از زمین های کشاورزی با یک مسکن. باراگان مدتهاست که با آن اشتهای بی نظیر برای بلع همه چیز در این زمینه نشسته بود. این مکان که از تنهایی ناراحت بود ، به نظر می رسید که هیچ مقاومت در برابر این دیو روشن نشده است.

وقتی آمدیم ، بوی دلپذیر Mamaliga ترسو ما را نوازش کرد و Orso شروع به لرزیدن دم خود کرد. بندگان ، مردان ، زنان و کودکان در گوشه حیاط بودند و مرغ و خروس با آن چشمان نزدیک به لانه خود می رفتند.

این زن رمزگذاری شده به خط مقدم ما ، یک زن در لباس های شهری ، با کلیدهای آویز از کمر و چهره ای جدی و مصمم آمد. سؤالات زیادی از ما نپرسید و زیر پنجره رفتید ، “مادمازل ، مادامازل”.

فرد موجود در بالکن چهره ای سفید ، بلند و لاغر بود ، اما بسیار صاف و صاف بود. او ابتدا سگهایی را که پشت سر ما پارس می کردند خاموش کرد و سپس پرسید: “چه اتفاقی برای ماری افتاد؟”

“دو غریبه می خواهند در اینجا بمانند و در صورت امکان می خواهند در اینجا کار کنند.”صفحه ۱ و ۲

رمان مصور “باراگان ؛ سرزمین بی نهایت پایه استاتیک و ترجمه صابر مغادام در ۲ صفحه ، The Dance Cut ، پوشش شومیز ، کاغذ بالون و تعداد رمان بزرگسالان در سال ۲ منتشر شد.

منبع : خبرگزاری ایرنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا