فیلم هفت Se7en 1995
فیلم سینمایی هفت یا سون (Se7en) که با نام Seven نیز شناخته میشود فیلمی جنایی، درام و رازآلود محصول سال 1995 کشور آمریکا به کارگردانی دیوید فینچر است که توسط Cecchi Gori Pictures منتشر شد؛ نویسندگی این فیلم را اندرو کوین واکر برعهده داشته و بازیگرانی چون مورگان فریمن، برد پیت، اندرو کوین واکر، دانیل زاکاپا، گوئینت پالترو، جان کاسینی، باب مک، پیتر کرامبی، رج ای کتی و غیره در آن به ایفای نقش پرداختهاند. همچنین این فیلم اولین بار در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۱۹۹۵ در آمریکا اکران شد و با استقبال بسیار خوب منتقدین مواجه شد؛ جالب است بدانید این فیلم پس از حضور در جشنواره های بین المللی، موفق به کسب ۲۹ جایزه شد و توانست نامزد دریافت ۴۲ جایزه دیگر نیز شود.
ستوان کارآگاه که به زودی بازنشسته می شود ویلیام سامرست با کارآگاه کوتاه روحیه اما آرمان گرا دیوید میلز که اخیراً به همراه همسرش تریسی به یک شهر بزرگ بدون نام منتقل شده است ، همکاری می کند. تریسی پس از ایجاد دوستی با سامرست ، به او اعتماد می کند که او باردار است و هنوز به میلز نگفته است ، زیرا از شهر ناراضی است و احساس می کند جایی برای تربیت کودک نیست. سامرست همدردی می کند ، زیرا سالها پیش با دوست دختر سابق خود وضعیت مشابهی داشته و به او توصیه می کند فقط در صورتی که قصد نگهداری کودک را دارد ، به میلز بگوید.
سامرست و میلز در مورد مجموعه ای از قتل های الهام گرفته از هفت گناه مرگبار تحقیق می کنند: یک مرد چاق بیمارگونه مجبور به خوردن غذا تا زمانی که شکمش ترکید ، نشان دهنده پرخوری و یک وکیل مدافع جنایی پس از اینکه مجبور شد یک پوند گوشت از خود بریزد ، به نمایندگی از طمع ، کشته شد . سرنخ های صحنه های قتل آنها را به آپارتمان مظنون سوق می دهد ، جایی که آنها قربانی سوم ، یک فروشنده مواد مخدر و کودک آزار را می بینند که به تخت بسته شده ، لاغر و به سختی زنده است و نماینده تنبلی است. قربانی سوم در وضعیت بحرانی قرار دارد و قادر به پاسخگویی به سوالات سامرست و میلز نیست. عکسهای روزانه قربانی که بیش از یک سال گرفته شده ، نشان می دهد که جنایات از قبل برنامه ریزی شده بود.
کارآگاهان با استفاده از سوابق کتابخانه ، یک جان دو را شناسایی و او را تا آپارتمانش رهگیری می کنند. دوو فرار می کند و میلز تعقیب می کند ، در این حین میلز از آتش فرار می کند و بازویش را زخمی می کند. میلز قبل از اینکه با اتوی لاستیک به سرش ضربه بزند کامیونی را جستجو می کند. در حالی که میلز ناتوان است ، Doe راه می رود و قبل از فرار ، لحظه ای او را با تهدید اسلحه نگه می دارد. این آپارتمان حاوی صدها دفترچه است که روانپریشی Doe را آشکار می کند و همچنین سرنخی برای قتل دیگری دارد. کارآگاهان خیلی دیر می رسند تا جلوی مردی را بگیرند که دوو با اسلحه مجبور به کشتن یک فاحشه با تجاوز به او با بند بند تیغه ای سفارشی کرده و نشان دهنده هوس است. روز بعد ، آنها در صحنه قربانی پنجم حضور می یابند ، مدلی که صورتش توسط Doe مثله شده است. به وی این گزینه داده شد که با کمک قرص ها درخواست کمک کند و زندگی خود را ناخوشایند یا خودکشی کند و گزینه دوم را به عنوان غرور انتخاب کرد.
وقتی سامرست و میلز به ایستگاه پلیس بازگشتند ، دوی غافلگیر از خون یک قربانی ناشناس خود را تحویل می دهد. دوو پیشنهاد می کند که به جنایات خود اعتراف کند ، اما به شرطی که سامرست و میلز را به مکانی مخفی که احتمالاً قربانیان حسادت و خشم در آن دفن می شوند ، بدرقه کند ، در غیر این صورت دیوانگی را مطرح می کند. سامرست محتاط است ، اما میلز موافق است. در طول رانندگی ، دوو ابراز پشیمانی از جنایات خود ، اعلام کرد که قربانیانش سزاوار مرگ هستند ، و خود را به عنوان یک شهید انتخاب شده توسط یک قدرت بالاتر برای شوکه کردن جهان از حالت بی تفاوتی ، اعلام می کند. Doe همچنین سخنان رمزآمیز و تهدیدآمیزی را در مورد Mills ، که عقیده خود را در مورد Doe به سادگی دیوانه است حفظ می کند.
دستورالعمل های دو ، کارآگاهان را به مکانی خلوت و دور افتاده هدایت می کند. دقایقی پس از ورود آنها ، یک ون تحویل نزدیک می شود. میلز دوو را با اسلحه نگه می دارد در حالی که سامرست می رود تا راننده را رهگیری کند و می گوید به او دستور داده اند جعبه ای را به مختصات آنها برساند. سامرست جعبه را باز می کند و با وحشت ناگهانی به میلز می گوید که عقب بماند. Doe نشان می دهد که او خود گناه حسادت را نشان می دهد ، زیرا او به زندگی میلز با تریسی حسادت می ورزد ، و حاکی از این است که جعبه حاوی سر بریده شده تریسی است. او میلز را کنترل می کند ، به او می گوید که تریسی برای زندگی او و زندگی فرزند متولد نشده اش التماس می کند و وقتی متوجه می شود که میلز از باردار بودن تریسی بی اطلاع است ، با تعجب و لذت عکس العمل نشان می دهد. علی رغم هشدارهای سامرست ، میلز عصبانی نقش خود را به عنوان عصبانیت ایفا می کند و دوو را به طور مکرر و شلیک می کند و نقشه Doe را تکمیل می کند. سامرست و کاپیتان پلیس در حالی که میلز ویران شده را با خود می برند ، تماشا می کنند. وقتی کاپیتان می پرسد کجا خواهد بود ، سامرست می گوید که آنجا خواهد بود ، به این معنی که او بازنشسته نخواهد شد. وی در صداپیشگی ، از همینگوی نقل می کند: “ارنست همینگوی یک بار نوشت” جهان جای خوبی است و ارزش جنگیدن برای آن را دارد. ” با قسمت دوم موافقم. ”